هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )
هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )

شهادت یا وفات حضرت زهرا(س)

 

شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتی انکار ناپذیر  

 واقعیتی که منابع حدیثی و تاریخ شیعه و سنّی بر آن گواه است. البته برخی به علت عدم آشنائی با حدیث و تاریخ، در این واقعیت تردید نموده اند. از اینرو گوشه ای از شواهد این مصیبت بزرگ را از منابع معتبر تقدیم پویندگان حق و حقیقت می نمائیم.

قال رسول اللَّه(ص): «... فتکون اوّل من یلحقنی من اهل بیتی فتقدم علی محزونة مکروبة مغمومة مقتولة؛ (فاطمه) اولین کسی از اهل بیتم می باشد که به من ملحق می گردد، پس بر من وارد می شود، محزون، مکروب، مغموم، مقتول ... ». (فرائد السمطین ج 2، ص 34)

قال موسی بن جعفر (ع): «انَّ فاطمة (س) صدّیقة شهیدة». (اصول کافی ج 1، ص 381)

ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) در منابع فراوانی از اهل سنت آمده که فقط به چند نمونه آن اشاره می شود:

الف: ابو بکر عبداللَّه بن محمد بن ابی شیبه، شیخ و استاد بخاری، در کتاب المصنف، می گوید: «آنگاه که بعد از رسول خدا(ص) برای ابوبکر بیعت می گرفتند. علی(ع) و زبیر برای مشورت در این امر نزد فاطمه(س) دختر پیامبر(ص) رفت و شد می کردند. عمر بن خطاب با خبر گردید و به نزد فاطمه(س) آمد و گفت: ای دختر رسول خدا(ص)! به خدا در نزد ما کسی از پدرت محبوبتر نیست و پس از او محبوبترین تویی!! وبه خدا قسم این امر مرا مانع نمی شود که اگر آنان نزد تو جمع شوند، دستور دهم که خانه را با آنها به آتش کشند. اسلم گفت: چون عمر از نزد فاطمه(س) بیرون شد، علی (ع) و...به خانه بر گشتند. پس فاطمه(س) گفت: می دانید که عمر نزد من آمد، و به خدا قسم یاد کرده اگر شما (بدون اینکه با ابوبکر بیعت کنید) به خانه برگردید خانه را با شما آتش می زند؟ و به خدا قسم که او به سوگندش عمل خواهد کرد». (کتاب المصنف، ج 7، ص 432، حدیث 37045، کتاب الفتن)

ب: همین مضمون را سیوطی در مسند فاطمه، آورده است. (سیوطی، مسند فاطمه، ص 36)

ج: ابن عبدالبر، در الاستیعاب، نیز این داستان را نقل کرده است. (ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج 3، ص 975) و...

و سپس با مشعلی بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه که فرمود: آیا من نظاره گر باشم و تو خانه مرا آتش بزنی؟ گفت: بلی. چنانکه بلاذری می گوید: «ابوبکر به علی (ع) پیام فرستاد تا با وی بیعت کند امّا علی نپذیرفت. پس عمر با مشعلی آمد، فاطمه (س) ناگاه عمر را با مشعل در خانه اش یافت، پس فرمود: یابن الخطّاب ! آیا من نظاره گر باشم وحال آنکه تو در خانه ام را بر من به آتش می کشی؟ ! عمر گفت: بلی!» (بلاذری، انساب الاشراف، ج 1، ص 586) و ابوالفداء نیز می گوید: «سپس ابوبکر عمر بن خطاب را به سوی علی و آنانکه با او بودند فرستاد تا آنان را از خانه فاطمه(س) بیرون کند، وگفت: اگر از دستور تو سر باز زدند با آنان بجنگ. پس عمر مقداری آتش آورد تا خانه را آتش زند. پس فاطمه (س) بر سر راهش آمد و فرمود: کجا؟ ای پسر خطاب! آمده ای تا کاشانه ما را به آتش کشی؟! گفت: بلی. (ابوالفداء، تاریخ ابی الفداء ج 1 ص 156. دار المعرفة، بیروت).

هنگامی با مشعل آتش برای تسلیت دختر پیامبر اکرم (ص) آمدند که وی به «محسن» باردار بود و تهاجم به خانه موجب قتل محسن طفلی که هنوز پا به دنیا ننهاده بود گردید. (ر.ک: سیر اعلام النبلاء، ج 15، ص 578).

روشن است زنی که در اثر تهدید به احراق بیت و آتش زدن خانه اش و سقط جنینش و... مریض گردد و مرض او در زمان کوتاهی منجر به فوت وی شود، این فوت شرعاً و عرفاً و عقلاً قتل و شهادت محسوب می گردد، و به عامل جنایت مستند می باشد، و نیازی به دلیل دیگری ندارد. از اینرو است که ائمه معصومین و اهل بیت رسول خدا (ص) مادر خود را شهیده می خواندند. چنانکه حضرت موسی بن جعفر (ع) فرمود: «إنّ فاطمة(س) صدیقة شهیدة» (اصول کافی، ج 1، ص 381، ح 2).

با آنچه گفته شد جای تردیدی باقی نمی ماند، و شهادت دختر پیامبر (ص) برای هیچ شیعه و سنی منصف و غیرمتعصبی قابل انکار نیست. و به این ترتیب پرسش های فراوانی را پیش روی تاریخ قرار می گیرد که از آن جمله است: چرا خورشید عُمْر فاطمه (س) به آن زودی غروب کرد؟ آیا به مرگ طبیعی بود؟ آیا تهدید به آتش کشیدن خانه در آن تأثیر نداشت؟ آتش زدن در خانه چطور؟ در به پهلو زدن چطور؟ سقط جنین و بیماری پس از آن باعث شهادت نبود؟ اگر اینها نبود، یا اینها موجب شهادت نبود، پس چرا: همانطور که بخاری و مسلم می گویند: فاطمه (س) تا آخر عمر از ابوبکر قهر بود؟ «فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه (ص) فهجرت ابابکر فلم تزل مهاجرته حتی توفّیت». (صحیح بخاری، ج 2، ص 504، کتاب الخمس، باب 837، ح 1265). «فوجدت فاطمة علی ابی بکر فی ذلک فهجرته فلم تکلّمه حتّی توفّیت». (همان، ج 3، ص 252، کتاب المغازی، ب 155 غزوه خیبر، حدیث 704. و صحیح مسلم، ج 4، ص 30، کتاب الجهاد و السیر، باب 15، ح 52) چرا در بخاری آمده است: فاطمه (س) پنهان بخاک سپرده شد؟ «فلمّا توفّیت دفنها زوجها علی لیلاً ولم یؤذن بها أبابکر وصلّی علیها». (همان) چرا چنانکه بخاری نقل کرده: نیمه شب دفن گردید؟ (همان) چرا قبر تنها یادگار پیامبر(ص) هنوز مخفی است؟ چرا پس از گذشت سال‌ها از این ماجرا بخاری و مسلم آورده اند: علی (ع) ابوبکر و عمر را کاذب، آثم، غادر و خائن می دانست؟ قال عمر لعلی و عباس: «فرأیتماه (ابابکر) کاذباً آثماً غادراً خائناً... فرأیتمانی کاذباً آثماً غادراً خائناً... ». (صحیح مسلم، ج 4، ص 28، کتاب الجهاد و السیر، باب 15 حکم الفئ، حدیث 49)

شاید اگر پس از آنچه بر فاطمه(س) گذشت علی(ع) بپا می خاست و با ضاربین و قاتلین فاطمه(س) درگیر می شد، امروز تحریف گران تاریخ می گفتند علی برای گرفتن حکومت به نبرد پرداخت و در زد و خوردها و درگیری ها فاطمه کشته شد و علی (ع) قاتل فاطمه است، دیگر پاسخ سؤالات فوق چنین روشن نبود.

به هر حال شهادت بانوی دو عالم واقعیتی است که قابل انکار نمی باشد و مصیبتی است که تا روز قیامت رنج و محنت آن از دل عاشقان اهل بیت عصمت و طهارت بیرون نخواهد رفت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد