هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )
هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )

ای کاش افسانه بود

افسانه شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها توسط عُمر و ابابکر!!! 

 شهادت حضرت زهرا افسانه نیست به نام خدا وبا سلام و عرض تسلیت شهادت سرور زنان عالم حضرت فاطمه سلام الله علیها به امام زمان صلوات الله علیه و همه شماعزیزان. کاش که یک افسانه بود ولی شهادت حضرت زهرا افسانه نیست : آنچه در زیر میخوانید برگرفته از ترجمه کتاب «موتمر علماء بغداد» که به فارسی با نام« راهی به سوی حقیقت» چاپ شده مولف کتاب مقاتل بن عطیه است است این کتاب نتیجه مناظراتی بین شیعه و سنی است که به دستور ملکشاه سلجوقی علماء شیعه وسنی وادار به مباحثه میشوند تا حقیقت بر همه منکشف شود و مباحاث را دستور میدهد که بر پایه مستندات و براهین عقلی ودلائل نقلی باشد و تمام مباحثات هم به دستور شاه نوشته می شده. به دستور او یک گروه ده نفره شیعه با ده نفر سنی مباحثه میکند که بزرگ عالم سنی عباسی نام دارد و عالم بزرگ شیعه حسین بن علی معروف به علوی به بحث میپردازند اما قسمتی از مناظرات آنها که وزیر سنی مذهب ملک شاه هم دران شرکت داشته: علوی: ابوبکر بعد از اینکه با ایجاد ترس و و حشت و استفاده از شمشیر و زور و تهدید ،از مردم برای خود بیعت گرفت،افرادی مثل عمر ،قنفذ،خالد بن ولید ،ابو عبیدۀ جراح و گروه دیگری از منافقان را به در خانه فاطمه و علی فرستاد ؛ عمر مقداری هیزم جلو در خانه فاطمه جمع کرد(همان خانه ای که رسول خدا بارها جلو درب آن توقف میکرد و میفرمود: السلام علیکم یا اهل بیت النبوة-سلام بر شما ای اهل بیت پیامبر و هیچ گاه داخل آن نمی شده مگر بعد ازآنکه اجازه میگرفت )آنگاه درب خانه را به آتش کشید . وقتی فاطمه پشت درآمد تا عُمر و همراهانش را برگرداند عُمر ضربه ای به در زد و آن چنان فاطمه را بین در و دیوار فشار داد که فرزندش سقط شد و میخ در به سینه اش فرو رفت. پس فاطمه فریاد برآورد :ای پدر ای رسول خدا ببین بعد از تو از طرف فرزند خطاب (عُمر)و ابی قحافه(ابابکر) چه بر سر ما امد در این موقع عُمر رو به اطرافیان خود کرد و دستور داد :فاطمه را بزنید!!! پس تازیانه ها بر دردانۀ رسول خدا صلی الله علیه واله و پارۀ تنش فرود آمد به حدی که بدنش مجروح شد. این فشار سخت و ضربات تلخ ،بدن فاطمه را درهم شکست . او بیمار گشت و حزن و اندوه بر هستی اش فرو رفت و کمی پس از وفات پدرش،زندگی را بدرود گفت. پس فاطمه شهید خاندان نبوت است و به سبب ستم عُمر بن خطاب،به شهادت رسیده است. ملک شاه از وزیر پرسید: آیا سخنان علوی صحیح است ؟ وزیر :آری ،سخنان علوی را در کتابهای تاریخ دیده ام {کتاب سقیفه،ابی بکر جوهری ؛الامامة و السیاسة،ابن قتیبه؛شرح ابن ابی الحدید ج 2 ص 19 برای اطلاع بیشتر از موضوع اتش زدن درب خانه حضرت زهرا سلام الله علیها و اسناد آن به کتاب «آتش به خانۀ وحی» رجوع کنید.}علوی: اینها دلیل نفرت شیعه از ابوبکر و عُمر است. وی اضافه کرد :شاهد این جنایت ابوبکر و عمر این است که مورخان آورده اند که فاطمه از دنیا رفت و درآن هنگام ،بر ابوبکر و عمر غضبناک بود و پیامبر در احادیث متعددی فرموده است:«ان الله یرضی لرضا فاطمة ویغضب لغضبها؛خداوند از رضایت فاطمه خشنود و از غضب او غضبناک میشود» و شما ای پادشاه نیک میدانی که سرنوشت کسی که خداوند بر او خشم گرفته چه خواهد بود. ملک شاه رو به وزیر کرد و گفت :آیا این حدیث صحیح است ؟آیا درست است که فاطمه در حالی از دنیا رفت که بر ابابکر و عمر خشمناک بود؟ وزیر :آری این مطلب را محدثان و مورخان گفته اند { بعضی از کتب اهل سنت در این باره :صحیح بخاری کتاب خمس ح2 همچنین باب غزوه خیبر و کتاب فرائض؛صحیح ترمذی ج1 باب ما جاء من ترکة رسول الله؛مستدرک حاکم ج3 ص153 ؛میزان الاعتدال ج2 ص72؛کنزالعمال ج6،ص219 و ...} علوی شاهد دیگری برای سخنانش آورد و گفت : ای پادشاه مطلب دیگری که درستی سخنم را برای تو ثابت می نماید این است که فاطمه به علی بن ابی طالب علیه السلام وصیت کرد که ابوبکر ،عمر و دیگر افرادی که در حق او ظلم نمودند ،در تشیع جنازه اش شرکت نکنند و بر او نماز نگزارند و همچنین وصیت کرد که علی ،قبر او را مخفی نماید تا بر سر قبرش هم حاضر نشوند . علی علیه السلام هم به وصایای او عمل نمود . ملک شاه از شنیدن این وصیت به تعجب فرو رفته بود ،گفت: مطلب غریبی است ! آیا علی و فاطمه اینگونه عمل نموده اند ؟!!! وزیر :مورخان این گونه آورده اند. علوی: گوشۀ دیگری از رفتار ناشایست ابوبکر و عمر را مطرح کرد و گفت :ابوبکر و عمر ،ظلم و اذیت دیگری هم در حق فاطمه نمودند. عباسی پرسید:چه اذیتی؟ علوی: آنها «فدک» را که ملک فاطمه بود ،غصب نمودند. عباسی :چه دلیلی بر غصب فدک توسط آنها وجود دارد؟ علوی: در کتب تاریخ امده که رسول خدا صلی الله علیه واله فدک را به فاطمه بخشید . در زمان پیامبر ،فدک در اختیار فاطمه بود و چون پیامبر وفات یافت ،ابوبکر و عمر مامورانی فرستادند و کارگران فاطمه را با زور و شمشیر از آنجا بیرون کردند. فاطمه به ابوبکر و عمر اعتراض کرد و با آنها به محاجّه پرداخت ،اما آنها به سخن وی گوش نداند و او را به خشم آوردند و از رسیدن او به حقش جلوگیری کردند. از همین رو ،دیگر فاطمه با آنها صحبت نکرد تا اینکه با ناراحتی از آنها از دنیا رفت. عباسی : ولی عمر بن عبد العزیز در ایام خلافت خود فدک را به فرزندان فاطمه برگرداند.{این مطلب عباسی دز باره پس دادن فدک فکر نمیکنم درست باشه باید بررسی شود} علوی: چه فایده ای دارد اگر کسی خانۀ تو را غصب و تو را آواره کند سپس شخص دیگری بعد از مرگ تو بیاید و خانه ات را به فرزندانت برگرداند آیا گناه غاصب را بر طرف میکند؟ ملک شاه :از صحبت شما دونفر چنین بر می آید که هر دوقبول دارید که ابوبکر و عمر فدک را غصب نمودند. عباسی: آری تاریخ نویسان چنین گفته اند.... ملک شاه :اگر این سخنان درست باشد ،کار انها عجیب است و اگر خلافت ان سه نفر باطل باشد چه کسی جانشین پیامبر خواهد بود؟ علوی: پیامبر خودش به دستور خدای تعالی جانشینان خود را معین نمود. در کتابهای حدیث امده که ان حضرت فرمود:«خلفاء بعدی اثنا عشر بعدد نقباء بنی اسرائیل و کُلهم من قریش؛ جانشینان بعد از من دوازده نفرند ،به تعداد نقیبان بنی اسرائیل و همگی آنهااز قریش میباشند»ملک شاه از وزیر پرسید :آیا پیامبر این مطلب را گفته است؟ وزیر:آری دانلود کنید کتاب اسناد یورش به خانه وحی ارز آیت الله مکارم شیرازی دانلود کنید اسناد آتش زدن خانه حضرت زهرا سلام الله علیها( فایل پاور پوینت) بسیار جای تعجب است که با این همه اعترافات باز هم اهل سنت ماجرای شهادت و کتک خورد حضرت زهرا توسط ابابکر و عمر را انکار و مخفی میکنند.!!! این هم تعدادی از منابع برای کسانی که نمیخوانند دانلود کنند: عقد الفرید 4/ 260، چاپ مکتبه هلال. المصنف- ابن ابی‏شیبه 8/ 572 میزان الاعتدال 2/ 490، شماره 4549 انساب الأشراف 1/ 586، ط دار معارف، قاهره تذکره الحفاظ 3- 920، شماره 860. سیر اعلام النبلاء 13/ 162، شماره 96. البدایه والنهایه 11/ 65، حوادث سال 279 استیعاب 3/ 975، تحقیق علی محمد بجاوی ، چاپ قاهره. ازالة الخفاء 2/ 29، ناشر اکیدمی، ط لاهور. جریان قتل آن حضرت به دست عمر آنچنان مشهور بوده که رد پای ان در ادبیات عرب میتوان دیدهمچنین تا جایی که محمد حافظ ابراهیم در قصیده عمریه از آن به عنوان یکی از افتخارات عمر یاد میکند!!! محمد حافظ ابراهیم (1287- 1351) شاعر مصری که به «شاعر نیل» شهرت دارد، دیوانی دارد که در ده جلد چاپ شده است. او در قصیده خود تحت عنوان عمر و علی، یکی از افتخارات عمر را این دانسته است که جلوی خانه‏ی علی آمد و گفت: اگر بیرون نیایید و با ابی‏بکر بیعت نکنید خانه را به آتش می‏کشم و لو دختر پیامبر در آنجا باشد! جالب آن است که محمد حافظ ابراهیم، قصیده‏ی خویش را در یک جلسه‏ی بزرگ قرائت کرد و حضار نه تنها بر او خرده نگرفتند بلکه مدال افتخار نیز به او دادند!!!. سه بیت این قصیده، مورد نظر و استشهاد ماست: و قَولةٍ لعَلیٍّ قالَها عُمَرُ أکرِم بسامِعِها أعظِمْ بمُلقیها حرقتُ دارَک لا أبقِی علیک بها إن لم تُبایع و بنتُ المصطفی فیها ما کان غیرُ أبی‏حَفْصٍ یَفُوُه بها أمامَ فارِسِ عدنانٍ و حامِیها . «و گفتاری که عمر آن را به علی علیه‏السلام گفت ...!». «به علی گفت: اگر بیعت نکنی، خانه‏ات را به آتش می‏کشم و احدی را در آن باقی نمی‏گذارم هر چند دختر پیامبر مصطفی در آن باشد». «جز عمر (که کنیه اش ابوحفص است) کسی جرأت گفتن چنین سخنی را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وی نداشت». همچنین در کتاب: لامامه والسیاسه، ص 13، چاپ المکتبه التجاریه الکبری، مصر. مسلما این بخش از تاریخ ، برای علاقمندان به شیخین بسیار سنگین و ناگوار بوده است، لذا برخی درصدد برآمدند که در نسبت کتاب الإمامه والسیاسه به ابن‏قتیبه تردید کنند، حال آن که ابن ابی‏الحدید، استاد فن تاریخ، این کتاب به سرنوشت تحریف دچار شده و تحریفگران بخشی از مطالب آن را به هنگام چاپ، حذف کرده‏اند. غافل از آنکه مطالب مزبور در شرح نهج البلاغه‏ی ابن ابی‏الحدید موجود است. زر کلی در اعلام، کتاب الامامه والسیاسه را از آثار ابن قتبه می‏داند و سپس می‏افزاید: «برخی از علما در انتساب این کتاب به ابن قتیبه تأمل دارند». یعنی شک و تردید را به دیگران نسبت می‏دهد نه به خویش، همچنان که الیاس سرکیس (معجم المطبوعات العربیه 1/ 212) این کتاب را از آثار ابن قتیبه می‏داند. ذهبی مورخ مشهور مینویسد: بدون شک عمر چنان لگدی به فاطمه (سلام الله علیها) زد که محسن از او سقط شد. لسان المیزان جلد اول صفحه 268 شماره 824 تحت عنوان احمد با ذکر سند به نقل از محمد بن احمد حماد کوفی (از حافظین حدیث اهل سنت) میپردازد. صلاح الدین خلیل بن ایبک صفدی در کتاب (الوافی بالوفیات)چاپ بیروت 1401هجری جلد 6 صفحه 17 تحت عنوان حرف(الف)- ابراهیم بن سیار-شماره2444 به نقل از نظام معتزلی میگوید: نظام معتزلی معتقد است که بدون شک عمر در روز بیعت چنان فاطمه را زد که محسن را از شکم انداخت. ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه جلد 16ص 280مینویسد بعد از پیامبر صلی الله علیه و اله هر گز شاد و خندان دیده نشد و اینکه عمر و ابی بکر از رحلت او خبر نداشتند. و در ج 16 ص281 مینویسد فاطمه وصیت کرد که در شب دفن شود تا انکه عمر و ابا بکر در نماز وی حاضر نشود و همچنین رد کردن درخواست ملاقات ان دو قبل از رحلت ان بانوی مظلوم و عهد بستن علی علیه السلام با او که ان دو بر بدن شریفش نماز نگذارند و بر سر مزارش حاضر نشوند. ابی الحسن علی بن حسین بن علی مسعودی می نویسد: آنان در هجوم خود به خانه فاطمه ،سیده زنان را در پشت درب چنان فشردند که محسن را سقط کرد.(کتاب اثبات الوصیه)ص 142 تحت عنوان حکایت السقیفه نکته اول: عایشه در مورد شخصیّت والاى حضرت زهرا علیها السلام مى گوید: «ما رأیت أحداً کان أصدق لهجة منها غیر أبیها» «هیچ شخصى را راستگوتر از فاطمه، جز پدرش ندیدم». حاکم نیشابورى این روایت را در المستدرک آورده است و در ذیل آن مى گوید: این حدیث بر مبناى بُخارى و مُسلم، صحیح است و ذهبى نیز بر صحّت آن اقرار دارد; همچنین این حدیث در کتاب هاى الإستیعاب و حلیة الأولیاء نیز آمده است(1). (1) المستدرک: 3 / 160، حلیة الأولیاء: 2 / 41، الإستیعاب: 4 / 1896 نکته دوم: فاطمه علیها السلام هرگز با ابوبکر بیعت نکرد و در حالى که از ابوبکر خشمگین بود، از دنیا رفت. این نکته در کتاب هاى صحاح و دیگر کتب دیگر عامه، موجود است در این جا چندسوال پیش میاد که از اهل سنت میخواهیم حتما جواب بدهند: ـ به نظر شما، آیا فاطمه علیها السلام، بدون شناخت و بیعت با امام زمانش از دنیا رفت؟ آیا مى توان پذیرفت که فاطمه ای که علماى اهل سنّت او را برتراز ابوبکرو عمر میدانند، به مرگ جاهلیّت از دنیا رفته باشد؟ آیا او که اذیّت کردنش حرام و موجب کفر است، بدون بیعت با امام زمانش از دنیا رفته است؟ چه کسى مى تواند چنین سخنى را بگوید؟پس، اگر چنین نیست، امام زمان او کیست؟ نکته سوم: على علیه السلام ابوبکر را از مرگ حضرت زهرا علیها السلام آگاه نکرد; لذا، نه ابوبکر و نه هیچ کس دیگر از آن قوم، در نماز بر جنازه فاطمه علیها السلام حاضر نشدند. مى دانید که در آن روزگار خواندن نماز بر میّت، یکى از کارهاى خلیفه بوده و با وجود او یا حاکم مدینه، هیچ کسى حق نداشته است بدون اجازه آن ها، بر میّت نماز بخواند. وقتی که عبداللّه بن مسعود از دنیا رفت، بدون اطّلاع و اجازه عثمان، او را به خاک سپردند; بدین جهت،عثمان مأمورى را نزد عمّار فرستاد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد; نظیر این امر در تاریخ بسیار اتّفاق افتاده است. بنا بر این، عدم دعوت از ابوبکر براى حضور در نماز حضرت زهرا علیها السلام، نشانه و رمزى حاکى از نپذیرفتن امامت و خلافت اوست از طرف حضرت زهرا چون دروصیتشان از این کار نهی کرده بودند به همین علت متعصبین حدیثى جعل کردند مبنى بر این که على علیه السلام فردى را نزد ابوبکرفرستاد و ابوبکر با عمر و عدّه اى از اصحاب آمدند و بر حضرت زهرا علیها السلام نماز خواندند; على علیه السلام نیز در این نماز به ابوبکر اقتدا کرد!!!و ابوبکر در نماز چهار تکبیر گفت!!!اکنون پس از مطالعه این دروغ ها، این متن را نیز ملاحظه کنید: حافظ ابن حَجَر عسقلانى در شرح حال عبداللّه بن محمّد قدامه مصیصى مى نویسد: او یکى از ضعفاء است که از طریق مالک بن انس، مصائب را از جعفر بن محمّد نقل کرده است. آنان در مورد اهل بیت علیهم السلام سخنان ناروایى مى گویند و روایات بسیارى را از زبان اهل بیت سلام اللّه علیهم علیه آنان جعل مى نمایند، از جمله این که آن ها بیشتر اوقات روایاتى را از زبان امیر مؤمنان و فرزندان ایشان و یا از زبان فرزندش محمّد حنفیّه نقل کرده اند که نمونه اى از آن ها، این روایت است: جعفر بن محمّد از پدرش محمّد باقر از جدّش نقل مى کند که: فاطمه شب هنگام از دنیا رفت. ابوبکر و عمر با گروه زیادى آمدند; ابوبکر به على گفت: جلو برو و نماز بگزار!على گفت: نه به خدا سوگند! من جلو نمى روم; تو خلیفه پیامبر خدا هستى! پس ابوبکر جلو ایستاد و نماز خواند و چهار تکبیر گفت(1). این ها از مصیبت هاى امّت ما است، که نه تنها قضایا را به طور واقعى نقل نکرده اند; بلکه در برابر آن، روایاتى را جعل کرده اند. بر فرض که این حدیث هم درست باشد بازهم چیزی از گناه ابابکر کم نمیشود زیرا حضرت زهراپیوسته او را نفرین میکردند و تا آخر عمر با او حرف نزدند و درکتب معتبر شیعه و سنی این حدیث آمده که( خداغضب میکند به غضب فاطمه و ... )پس ابابکرنه تنها شایسته خلافت بعد از پیامبر را ندارد بلکه مورد غضب خدا بوده و خواهد بود و مخلد در آتش جهنم خواهد بود. منبع لسان المیزان: 3 نکته چهارم: فاطمه علیها السلام وصیت کرد که شبانه دفن شود تا مظلومیّت او در طول تاریخ جاودان بماند. سخنان امیر مؤمنان علیه السلام به هنگام دفن آن حضرت، بسیارى از جوانب تاریخى این مسئله را باز مى نماید و در بردارنده حقایق بسیاری است. این سخنان، بسیارى از مصائب را بازگو مى کند; آن سان که زیبنده است که هر مؤمنى در این خطبه دقّت و تأمّل کند. ابن تیمیّه در توجیه وصیّت حضرت زهرا علیها السلام به دفن شبانه، گوید: افراد بسیارى شبانه دفن شدند. ولى پرواضح است که فاطمه علیها السلام وصیّت کرد که شبانه غسل داده شود و شبانه دفن شود و افرادى که ایشان را مورد آزار قرار دادند، باخبر نشوند. آرى، همان طور که گفتیم، برخى از طرفداران ابوبکر، خبرى با مضمون نمازگزاردن ابوبکر بر جنازه آن حضرت علیها السلام را جعل کرده اند; ولى خوشبختانه شخصیّتى چون ابن حَجَر عسقلانى، به دروغ بودن آن خبر، تصریح نموده است منبع.لسان المیزان: 3 / 334. قسمت زیر از سایت ولی عصر(عج) نقل شده با کمی تغییر: 1ـ عصمت زهرا(علیها السلام) در لسان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) دخت گرامى پیامبر(صلى الله علیه وآله) از مقام والایى برخوردار بود، سخنان رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) در حقّ دخترش حاکى از عصمت و پیراستگى او از گناه مى باشد. آنجا که درباره او چنین مى فرماید: «فاطمة بضعة منّی فمن أغضبها أغضبنی».(1) «فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم آورد بسان این است که مرا خشمگین کرده است». ناگفته پیدا است که خشم رسول خدا(صلى الله علیه وآله) مایه اذیت و ناراحتى اوست و سزاى چنان شخصى در قرآن کریم چنین بیان شده است: (وَ الّذین یُؤْذُونَ رَسُول اللّه لَهُم عَذابٌ أَلیم)(توبه / 61). «آنان که رسول خدا را آزار دهند، براى آنان عذاب دردناکى است». چه دلیلى استوارتر بر عصمت او که در حدیث دیگرى رضاى وى در گفتار پیامبر(صلى الله علیه وآله) مایه رضاى خدا، و خشم او مایه خشم خدا معرّفى گردیده است، مى فرماید: «یا فاطمةُ انّ اللّه یغضبُ لِغضبک و یَرضى لرضاک».(2) «دخترم فاطمه!، خدا با خشم تو، خشمگین، و با خشنودى تو، خشنود مى شود». به خاطر چنین مقامى والا، او سرور زنان جهان است، و پیامبر در حق او چنین فرموده: «یا فاطمة! ألا ترضین أن تکونَ سیدةَ نساء العالمین، و سیدةَ نساءِ هذه الأُمّة و سیدة نساء المؤمنین».(3) «دخترم فاطمه! آیا به این کرامتى که خدا به تو داده راضى نمى شوى که تو، سرور زنان جهان و سرور زنان این امّت و سرور زنان با ایمان باشى». { معنی ندارد که رضایت و خشم فردی نشانه رضایت و خشم خدا باشد وآن فرد گناه یا اشتباه کند چون اگر حتی یک اشتباه کند دیگر نمیتوان به خشم یا رضایت او اعتماد کرد چون ممکن است بازهم اشتباه کرده باشد. پس قطعا ایشان معصوم بودند هم از خطا وهم از گناه} 2ـ احترام خانه آن حضرت در قرآن و سنّت محدثان یادآور مى شوند، وقتى آیه مبارکه (فی بُیُوت أَذِنَ اللّه أَنْ ترفعَ وَ یُذکَر فیها اسْمه)(4) بر پیامبر فرود آمد، پیامبر این آیه را در مسجد تلاوت کرد، در این هنگام شخصى برخاست و گفت: اى رسول گرامى مقصود از این بیوت با این اهمّیّت چیست؟ پیامبر فرمود: خانه هاى پیامبران! در این موقع ابوبکر برخاست، در حالى که به خانه على و فاطمه(علیهما السلام) اشاره مى کرد، گفت: آیا این خانه از همان خانه ها است؟ پیامبر(صلى الله علیه وآله) در پاسخ گفت: بلى از برجسته ترین آنها است.(5) پیامبر گرامى(صلى الله علیه وآله) مدت نُه ماه به در خانه دخترش مى آمد، بر او و همسر عزیزش سلام مى کرد و این آیه را مى خواند: (إِنَّما یُرید اللّه لیذهبَ عَنْکُمُ الرِّجْس أَهل البَیت و یُطهّرکُمْ تَطهیراً)(احزاب / 33).(6) خانه اى که مرکز نور الهى است و خدا به ترفیع آن امر فرموده از احترام بسیار بالایى برخوردار مى باشد. آرى، خانه اى که اصحاب کسا را در بر مى گیرد و خدا از آن با جلالت و عظمت یاد مى کند، باید مورد احترام قاطبه مسلمانان باشد. اکنون باید دید پس از درگذشت پیامبر(صلى الله علیه وآله) تا چه اندازه حرمت این خانه ملحوظ گشت؟ چگونه احترام آن خانه را شکستند، و خودشان صریحاً به آن اعتراف دارند؟ این حرمت شکنان چه کسانى بودند، و هدفشان چه بود؟ 3ـ هتک حرمت خانه آن حضرت! آرى، با این سفارش هاى مؤکّد، متأسفانه برخى حرمت آن را نادیده گرفته، و به هتک آن پرداختند، و این مسأله اى نیست که بتوان بر آن پرده پوشى کرد. ما در این مورد نصوصى را از کتب اهل سنت نقل مى نماییم، تا روشن شود که مسأله هتک حرمت خانه زهرا(علیها السلام) و رویدادهاى بعدى، یک امر تاریخى مسلّم است نه یک افسانه!! و با اینکه در عصر خلفا سانسور فوق العاده اى نسبت به نگارش فضایل و مناقب در کار بود ولى به حکم اینکه (حقیقت شىء نگهبان آن است) این حقیقت تاریخى به طور زنده در کتابهاى تاریخى و حدیثى محفوظ مانده است و ما در نقل مدارک، ترتیب زمانى را از قرنهاى نخستین در نظر مى گیریم، تا برسد به نویسندگان عصر حاضر. 1. ابن ابى شیبه و کتاب «المصنَّف» ابوبکر ابن ابى شیبه (159-235) مؤلف کتاب المصنَّف به سندى صحیح چنین نقل مى کند: انّه حین بویع لأبی بکر بعد رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) کان علی و الزبیر یدخلان على فاطمة بنت رسول اللّه، فیشاورونها و یرتجعون فی أمرهم. فلما بلغ ذلک عمر بن الخطاب خرج حتى دخل على فاطمة، فقال: یا بنت رسول اللّه(صلى الله علیه وآله) و اللّه ما أحد أحبَّ إلینا من أبیک و ما من أحد أحب إلینا بعد أبیک منک، و أیم اللّه ما ذاک بمانعی إن اجتمع هؤلاء النفر عندک أن امرتهم أن یحرق علیهم البیت. قال: فلما خرج عمر جاؤوها، فقالت: تعلمون انّ عمر قد جاءَنی، و قد حلف باللّه لئن عدتم لیُحرقنّ علیکم البیت، و أیم اللّه لَیمضین لما حلف علیه. هنگامى که مردم با ابى بکر بیعت کردند، على و زبیر در خانه فاطمه به گفتگو و مشاوره مى پرداختند، و این مطلب به عمر بن خطاب رسید. او به خانه فاطمه آمد، و گفت: اى دختر رسول خدا، محبوبترین فرد براى ما پدر تو است و بعد از پدر تو خود تو; ولى سوگند به خدا این محبت مانع از آن نیست که اگر این افراد در خانه تو جمع شوند من دستور دهم خانه را بر آنها بسوزانند. این جمله را گفت و بیرون رفت، وقتى على(علیه السلام)و زبیر به خانه بازگشتند، دخت گرامى پیامبر(علیها السلام) به على(علیه السلام) و زبیر گفت: عمر نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر اجتماع شما تکرار شود، خانه را بر شماها بسوزاند، به خدا سوگند! آنچه را که قسم خورده است انجام مى دهد!(7) یادآور شدیم که این رویداد در کتاب «المصنف» با سند صحیح نقل شده است. 1. فتح البارى در شرح صحیح بخارى: 7/84 و نیز بخارى این را در بخش علامات نبوت، جلد 6، ص 491، و در اواخر مغازى جلد 8، ص 110 آورده است. 2. مستدرک حاکم: 3/154; مجمع الزوائد: 9/203 و حاکم در کتاب مستدرک احادیثى مى آورد که جامع شرایطى باشند که بخارى و مسلم در صحت حدیث، آنها را لازم دانسته اند. 3. مستدرک حاکم: 3/156. 4. (نور خدا) در خانه هایى است که خدا رخصت داده که قدر و منزلت آنان رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. 5. قرأ رسول اللّه هذه الآیة (فى بیوت أذن اللّه أن ترفع و یذکر فیها اسمه» فقام إلیه رجل: فقال: أی بیوت هذه یا رسول اللّه(صلى الله علیه وآله)؟ قال: بیوت الأنبیاء، فقام إلیه أبوبکر، فقال: یا رسول اللّه(صلى الله علیه وآله): أ هذا البیت منها، ـ مشیراً إلى بیت علی و فاطمة(علیهما السلام) ـ قال: نعم، من أفاضلها (الدر المنثور: 6/203; تفسیر سوره نور، روح المعانى: 18/174). 6. در المنثور: 6/606. 7. مصنف ابن ابى شیبه: 8/572، کتاب المغازى. منبع: http://valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=notepad&id=55 راستی جواب سوالت بالا چی شد؟؟؟؟ آیا وقت ان نرسیده با نور تفکر ساحل امن و آرام هدایت را انتخاب کنید و از لجن زار و باتلاق گمراهان اهل سنت بیرون بیائید واز کسانی که مورد غضب خدا هستند برائت بجوئید؟راستی فردای قیامت اگر پیامبر پرسید چرا از دشمنان دخترم تبعیت و حمایت کردید چه جوابی میتونید بدید؟ دیگر حجت را بر شما تمام کردیم. مواظب باشید شب اول قبرتون چه بر سر شما با این اعتقادات خواهد امد بعد از اینکه این همه دلایل روشن و قطعی را فهمیدید. ومطمئن شدید افسانه ای درمورد شهادت حضرت زهرا وجود ندارد و شهادت ایشان از مطالب قطعی است که حتی در ادبیات اهل سنت و وهابیت هم به آن اشاره شده!!!! خوبه این لینکهای زیر را ببیینید: قم در سوگ رحلت زهرای مرضیه(س) / پیاده‌روی مراجع و مردم اسناد هجوم به خانه وحی و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت اول اسناد هجوم به خانه وحی و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها قسمت دوم پاسخ به شبهات فدک پاسخ به مقاله منتشر شده در سیستان و بلوچستان که به انکار شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها پرداخته اثبات ولایت امیرالمومنین و حکم رسول خدا در مورد کسی که باعث شد دخترشان سقط جنین کندبه نقل ازاهل سنت مراسم فاطمیه در یکی از مناطق سنی نشین استان اردبیل دانلود کتاب یورش به خانه وحی قابل اجرا در تمام گوشی های موبایل مناظره دکتر قزوینی در شبکه المستقله که باعث شده عده ای شیعه شوند بیانیه و دعوت آیت الله وحید خراسانی، برای عزاداری حضرت زهرا سلام الله علیهادر خیابانها و بازار داستانی از لطف و هدایت الهی ام المومنین یا ام المجرمین مسئله این است؟؟؟!!! (جنایات عایشه) مناظره امام جواد صلوات الله علیه با یحیی در مورد فضایل ابابکر و عمر داستانی از تشرف یک سنی و عنایت امام زمان صلوات الله علیه به او آیا شهادت حضرت محسن (ع) با این سخن پیامبر (ص) که خطاب به حضرت زهرا (س) فرمود : تو نخستین کس از اهل بیتم هستی که به من ملحق می شوی ، در تعارض نیست ؟ آیا عمر بن خطاب، فقط تهدید کرده است؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد