ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
۱ ـ ابولولو فیروز مقلب به بابا شجاع الدین نهاوندی الاصل: او از بزرگان مسلمین و مجاهدین بلکه از خالص ترین پیروان امیرالمومنین (علیه السلام) است . (ریاض العلماء سفینه البحار ج 7 ص 561 ماده لؤلؤ). 2- ابو لولو به عمر ( لعنت الله علیه) نوشت : جزای کسی که عصیان مولایش کند و ملک مولایش را غصب کند و خانم مولایش را بزند چیست ؟ پس عمر (لعنت الله علیه) نوشت : بدرستی که قتل چنین کسی واجب است . وقتی ابولولو مواجه با او شد تا او را به هلاکت برساند به او فرمود: چرا عصیان مولا امیرالمومنین (علیه السلام) کردی. آنگاه ضربه هایی پی در پی به پیکر نحس عمر وارد می کرد و او را لعن می نمود و برای فضل حضرت ابولولو همین قدر کافی است کهنفرین حضرت زهرا (سلام الله علیها) به عمر (لعنت الله علیه) در موقعی که ورقه فدک را پاره نمود و به دست ابولولو اجرا شد.(طریق الارشاد ص 456). 3- مولا امیرالمومنین(علیه السلام) به عمر(لعنت الله علیه) فرمود: سیقتلک ابولولو توفیقاً یدخل به و الله الجنان علی الرغم منک . خواهد کشت تو را ابولولو در حالی که این توفی را خداوند تبارک و تعالی به او داده . به خدا قسم وارد بهشت خواهد شد بر خلاف میل تو . (ارشاد القلوب دیلمی ج 2 ص 285). فقال امیرالمومنین (علیه السلام) : فیقتلک توفیقاً و یدخل بذلک الجنةعلی رغم منک . (مشارق الانوار ص 79). 4- احمد بن اسحاق قمی در فضیلت 9 ربیع الاول نقل کرد که حذیفه گفت: پس خداوند تبارک و تعالی مستجاب فرمود دعای مولاتی فاطمه (صلواة الله علیها) را بر آن منافق به دست قاتل او (رحمة الله علیه) . (بحار ج 31 ص122 به بعد). 5- در میان شیعه معروف است که ابولولو بعد از زخم زدن آن نابکار به خدمت
امیرالمومنین (علیه السلام) آمده و قتل عمر را نقل نمود. آن حضرت به اعجاز او را به کاشان فرستاد و دختر قاضی کاشان را به او دادند و از او فرزندان صالحی به هم رسید.(شاخه طوبی ص 107 از مرحوم محدث نوری صاحب مستدرک الوسائل استاد محدث قمی صاحب مفاتیح الجنان). 6- شیعه را اعتقاد این است که وقتی ابولولودومی را کشت به کاشان آمد و ابولولو از شیعیان امیرالمومنین (علیه السلام) بود تا از دنیا رفت . مردم کاشان او را در کنار راه فین دفن کردند. (مرحوم سپهر در ناسخ التواریخ تاریخ الخلفاء ج3 ص 49). 7- بدرستیکه اهل کاشان میدانند ابولولو قاتل عمر است بعد از قتل وی به کاشان فرار کرد از ترس دشمنان اهل بیت و اهالی کاشان که محب اهل البیت بودند او را تکریم نموده و در مقابل دشمنان از او محافظت کرده تا از دنیا رفت و مزار او در خارج کاشان است و عمر در نظر اهل کاشان مثل ابوبکر در نظر اهل سبزوار حقیر و بی اعتبار است لذا ملا حیرتی گفته: خوارم اندر ولایت قزوین** چون عمر در ولایت کاشان** و مولوی گفته است: سبزوار است این جهان کج مدار** ما چو بوبکریم در وی خوار و زار** (مجالس المومنین شهید ثالث مرحوم قاضی نورا... شوشتری صاحب احقاق الحق ج 1 ص 87و88). 8- ابولولو به زعم اهل سنت (تسنن ) مجوسی یا نصرانی بود و شیعه آنرا بابا شجاع الدین می خواند و در سلک اهل اسلام منتظم داند و در کاشان وفات یافت . (حبیب السیر ج 1 ص 489 چاپ تهران). 10- بعد از اینکه ابولولو رضوان الله تعالی علیه جهنم و درک عمر لعنت الله علیه واصل کرد خدمت مولا امیرالمومنین (علیه السلام) رسید و آن حضرت بر درب خانه نشسته بود بر جای دیگر نشست چون مردم به طلب ابولولو رفتند مولا (علیه السلام) فرمود تا من اینجا نشسته ام هیچ کس را ندیده ام و آن شب ابولولو را بر دلدل (اسم مرکب مخصوص امیرالمومنین علیه السلام) نشاند و فرمود آنجا دلدل بایستد به زمین فرود آی و دلدل ابولولو را به
کاشان رساند. (کامل بهایی از عماد الدین طبری که در سال 675 نوشته شده – ج 2 ص 105 و 111
متأسفانه شنیدم که مقبره آقا ابولولو در این چندین ماهة اخیر مورد تعرض قرار گرفته. و به بهانه اتحاد اسلامی این کار صورت گرفته حال آنکه هیچ کدام از کشورهای اهل تسنن به مفتیان خود دربارة فتواهایشان مبنی بر تخریب حرمهای مقدس ائمه اطهار علیهم السلام حتی تذکر هم ندادهاند. میگویند ابولولو اصلا مسلمان نبوده، و این مقبرة یکی از صوفیان بوده که مورد احترام قرار میگرفته. اصلا فرض بر اینکه این حرفها درست ولی ابولولو برای ما شیعیان پیکی است خوش خبر که دل مولای ما را شاد کرده و نباید به این صورت با این مقبره برخورد میشد. مگر این مقبره از آثار باستانی ما نبود. نمیدانم نمیدانم نمیدانم ..... آقا کی میآیی؟
سلام خدا قوت
مطلبتون رو کامل خوندم
بسیار عالی بود.
اجرکم عندالله
التماس دعای فرج...یا علی مدد.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام
اگر اجازه بدهید این اخرین نامه من به سوی شما باشد چون اختلاف دیدگاه من و شما با اینکه هم مذهب هستیم از زمین تا اسمان است ... شما یک فرد مجوسی لعین که بر خلاف رضای اهل بیت و مصلحت مسلمین خلیفه کشی را باب کرد مورد محبت قرار میدهید در حالی که یکی از قاتلان مولا علی علیه السلام همین ابولولو لعنت الله علیه بوده است که اگر خلیفه کشی باب نمی کرد کسی جرئت نمیکرد شب ۱۹ ماه رمضان فرق مولای متقیان را بشکافد ...... تامل کنید
در تمامی کتاب های ما شیعیان لفط وفات برای حضرت زهرا ذکر شده است و میدانید وفات با شهادت فرق دارد حتی جناب شیخ عباس قمی نیز در مفاتیح الجنان می گوید وفات حضرت زهرا نه شهادت !! اگر شهادت بود بی شک ایشان مثل بقیه امامان لفظ شهادت می اوردند !!
اگر شما دوست عزیزم فقط یک روایت مستند در مورد اثبات کردن به اتش کشیده شدن درب خانه بیاورید من تسلیم عقاید شما می شوم !!! هیچ روایتی نیست که اتش کشیده شدن اثبات کند بلکه فقط تهدید از ان استنباط می شود ولی نمیدانیم چگونه شما تا جایی پیش رفتی که چوبی بودن درب خانه را هم تخمین زدی و برای خودت جهنمی از اتش فرض کرده ای !!!
غلاف های متعدد !!!! من مبلغ شیعه تا حالا چنین چیزهایی نشنیدم نمیدانم شما چگونه چنین می گویید !!!! شاید ان حرام زاده ( قنفذ ) به خاطر جدا ساختن دست حضرت از امیرالمومنین یکی دو بار دست با غلاف زده باشه ولی دیگه تکرار نشد و به هر حال هرگز عقل نمی تواند بپذیرد که این ضربات مختصر علت وفات حضرت بوده است در حالی که ابابکر و عمر محض عیادت امدند پیش حضرت !! چگونه است کسی علت اصلی در بستر افتادن فردی باشد و چنان او را مجروح کرده باشد بعد به نیت عیادت بیاد !!! چرا حضرت زهرا فقط به ازار ان ها مبنی بر غصب فدک اشاره کرد و به ان صدمات اشاره نکرد و نگفت شما قاتل من هستید ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
قضیه فاطمیه یعنی اعتقاد به اینکه بر اثر غصب فدک و ماجرای بیعت ظلم ها و تهدیدهایی شده است ولی هرگز نمی توان علت مرگ حضرت سلام الله علیها را شخص عمر خواند و این به دور از عقل است و روایات محکمی در این زمینه نیست که قاتل ایشان عمر است ........
بهتر است بدانید فقیه عصر ایت الله منتظری که اصلا معتقد بود حق با ابوبکر بود و غصب فدک را قبول ندارد بلکه میگفت که این حق حکومت بود که بر سر غصب نزاع کند و بعد که متوجه اشتبه خود شد ان را پس داد .......
نمیدانم چگونه است من دشمن و قاتل شما باشم بعد وقتی برای عیادت شما میام از اشک شونه هایم بلرزد !!!!!
تامل کنید و اگر توانستید حضورا از علما غایت قضیه را بخواهید تا شما را به حقیقت راهنمایی کنند ....
اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک
اسناد و منابع مربوط به شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
آتش زدن دَر
1- سلیم بن قیس، صص 585، 863- 868.
2- بحارالانوار، ج 22، صص 484- 485; ج 28، ص 269، 279- 299، 306- 309، 390، 411; ج 30، صص 348- 350 ج 31، ص 126; ج 43، ص 197; ج 95، صص 351- 354; ج 53، صص 14- 23.
3- عوالمالعلوم، ج 11، صص 400- 404، 441- 443.
4- مؤتمر علماء بغداد، صص 135- 137.
5- اثبات الوصیه، ص 143.
6- الصراط المستقیم، ج 3، ص 13; شعر برقى (متوفاى 245 ق).
7- المنتخب طریحى، ص 161; شعر خلیعى (متوفاى 750 ق).
8- الغدیر، ج 6، ص 391، شعر علاءالدین حلّى (متوفاى قرن هشتم).
9- الانوار القدسیه، صص 42- 44.
10- ارشاد القلوب، به نقل از بحارالانوار.
11- الغارات.
12- الشافى فى الامامه، ج 3، ص 241.
13- تلخیص الشافى، ج 3، ص 76.
14- الهدایة الکبرى، صص 163، 179، 407، 408، 417.
15- حلیةالابرار، ج 2، ص 652.
16- نوائبالدهور، ص 192.
17- فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفى، ج 2، ص 532.
18- خصائص الائمه، صص 47، 72.
19- مصباحالانوار.
20- الطرف، صص 29- 34.
21- المحتضر، صص 44- 55.
22- الانوار النعمانیه.
23- تجرید الاعتقاد، ص 402.
24- نهجالحق، صص 271، 272.
25- کشفالمراد، صص 402، 403.
26- اللوامع الالهیة فى المباحث الکلامیة، ص 302.
27- مفتاحالباب، ابنمخدوم، ص 199.
28- الامامه، ابنسعد جزایرى (خطى)، ص 81.
29- الرسائل الاعتقادیه، ص 444.
30- کشفالغطاء، ص 18.
31- تشیید المطاعن.
32- الصوارم الماضیه، ص 56.
33- مقتل الحسین مقرم، ص 389، به نقل از کاشفالغطاء.
زدن حضرت زهرا سلام الله علیها
1- امالى صدوق، صص 99- 101، 118.
2- اثبات الهداة، ج 1، صص 280، 281.
3- ارشادالقلوب، ص 295.
4- بشارة المصطفى، صص 197- 200.
5- الفضائل ابنشاذان، صص 8- 11.
6- غایةالمرام، ص 48.
7- المحتضر، صص 44- 55، 109.
8- مناقب آل ابىطالب، ج 2، ص 209.
9- وفاة الصدیقة الزهراء، صص 60، 78.
10- تفسیر عیاشى، ج 2، صص 307، 308.
11- البرهان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 434.
12- کامل الزیارات، صص 332- 335.
13- الهدایة الکبرى، صص 179، 407، 408، 417.
14- حلیةالابرار، ج 2، ص 652.
15- نوائبالدهور، ص 194.
16- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 2، ص 532.
17- الاختصاص، صص 184، 185.
18- المغنى، ج 20، ق 1، ص 335.
19- الشافى فى الامامه، ج 4، صص 110- 120.
20- الانوار النعمانیة.
21- مصباحالانوار، (قرن ششم).
22- نوادر الاخبار، ص 183.
23- علمالیقین، صص 686- 688.
24- المنتخب طریحى، صص 136، 137، 293.
25- مؤتمر علماء بغداد، صص 135- 137.
26- سیرة ائمة الاثنى عشر، ج 1، ص 132.
27- الملل والنحل، ج 1، ص 57.
28- بهجالصباغه، ج 5، ص 15.
29- بیتالاحزان، ص 124.
30- الفرق بین الفرق، ص 148.
31- الخطط والآثار، ج 2، ص 346.
32- الوافى بالوفیات، ج 6، ص 17.
33- شرح نهجالبلاغه، ج 2، ص 60; ج 16، صص 235، 271،236.
34- اعلام النساء، ج 4، ص 124.
35- الصراط المستقیم، ج 3، ص 13.
36- الارجوزة المختاره، صص 88- 92.
37- دیوان مهیار، ج 2، صص 367- 368.
38- الرجوزة فى التاریخ النبى والائمه، صص 13، 14.
39- تراجم اعلام النساء، ج 2، صص 316- 317.
40- الانوار القدسیه، صص 42- 44.
41- فرائد السمطین، ج 2، صص 34- 35.
42- سلیم بن قیس، ج 2، صص 585، 586، 587، 674، 675، 907.
43- بحارالانوار، ج 28، صص 37- 39، 51، 62- 64، 261، 268- 270، پاورقى ص 271 یا 281، 297- 299، ج 43، صص 172، 173، 197- 200; ج 95، صص 351- 354; ج 30، صص 293- 295، 302، 303، 348- 350; ج 44; ص 149; ج 149; ج 53; صص 14- 23، 29- 192.
44- عوالمالعلوم، ج 11 صص 391، 392، 397، 400- 404، 413، 414، 416، 441- 443.
45- الاحتجاج، ج 1، صص 120- 126، 414.
46- مرآةالعقول، ج 5، صص 318- 321.
47- ضیاءالعالمین، ج 2، ق 3، صص 60- 64.
48- جلاءالعیون، ج 1، صص 184- 189، 193، 194.
49- کامل بهایى، ج 1، صص 306، 312، 313.
شکستن پهلوى حضرت
1- فرائد السمطین، ج 2، صص 34- 35.
2- امالى صدوق، صص 99- 101.
3- ارشادالقلوب، ص 295.
4- اثباتالهداة، ج 1، صص 280- 281.
5- بشارة المصطفى، صص 197- 200.
6- فضائل ابنشاذان، صص 8- 11.
7- مصباح کفعمى، صص 553.
8- البلدالامین، صص 551- 552.
9- علمالیقین، ص 701.
10- رشحالبلاء، صص 553- 555.
11- الرسائل الاعتقادیه، ص 301.
12- طریق الارشاد، ص 465.
13- الصوارم الماضیه، ص 56.
14- اقبال الاعمال، ص 625.
15- بحارالانوار، ج 28، صص 37- 39، 261، 268- 270; ج 43، ص 172- 173; ج 82، ص 261، ج 97، صص 199- 200; ج 98، ص 44.
16- کتاب سلیم بن قیس، صص 586- 594، 907.
17- عوالمالعلوم، ج 11، صص 391- 392، 400- 404.
18- ضیاءالعالمین، ج 2، ق 3، صص 63- 64.
19- الاحتجاج، ج 1، صص 210- 216.
20- جلاءالعیون، ج 1، صص 186- 188.
21- مرآةالعقول، ج 5، صص 318- 320.
22- ادب الطف، ج 4، ص 32، شعر على بن مقرب (متوفاى 629 ق); ج 5، ص 329، شعر صالح فتونى (متوفاى 1190 ق).
23- الانوار القدسیه، صص 42- 44.
24- شیخ محمد على جبعى به نقل از خط شهید به نقل از مصباح شیخ ابومنصور.
مجروح شدن چشم حضرت زهرا (س)
1-سیرة الائمة الاثنى عشر، ج 1، ص 132.
2- الانوار القدسیه، صص 42- 44.
و منابع دیگر.
شهادت حضرت زهرا (س)
1- مزار مفید، ص 156.
2- مقنعه مفید، ص 459.
3- البلدالامین، ص 198 یا 287.
4- بحارالانوار، ج 25، ص 373; ج 28، صص 62- 64، 73، 262، 268، 270; ج 29، ص 129; ج 43، صص 170، 197- 200; ج 53، ص 23; ج 97، صص 165- 200; ج 99، ص 220.
5- مصباحالزائر، صص 25- 26.
6- مصباحالمتهجد، ص 654.
7- اقبال الاعمال، صص 624- 625.
8- من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 574.
9- تهذیب الاحکام، ج 6، ص 10.
10- ملاذ الاخیار، ج 9، ص 25.
11- الوافى، ج 14، صص 1370- 1371.
12- روضةالمتقین، ج 5، صص 342، 345.
13- جامع الاحادیث الشیعه، ج 12، صص 261- 264.
14- مصباح کفعمى، ص 522.
15- کتاب سلیم بن قیس، ج 2، صص 586- 590، 873، 907، 915.
16- کامل بهایى، ج 1، ص 314.
17- عوالمالعلوم، ج 11، صص 260، 398، 404 400، 411، 504.
18- مرآةالعقول ج 5، صص 315- 320.
19- ضیاءالعالمین، ج 2، ق 3، صص 63- 64.
20- جلاءالعیون، ج 1، صص 184- 186، 193- 194.
21- حدیقةالشیعه، صص 265- 266.
22- القاب الرسول و عترته، صص 39، 43.
23- مؤتمر علماء بغداد، صص 135- 137.
24- الارجوزة المختاره، صص 88- 92.
25- فضائل ابنشاذان، ص 141.
26- دلائلالامامه، صص 26- 27، 45.
27- کامل الزیارت، صص 326- 327، 332- 335.
28- کنزالفوائد، ج 1، صص 149- 150.
29- روضات الجنات، ج 6، ص 182.
30- الاختصاص، صص 184- 185، 343.
31- وفاة الصدیقة الزهراء، ص 78.
32- کافى، ج 1، ص 458.
33- الرسائل الاعتقادیه، صص 301- 302.
34- التتمة فى تواریخ الائمه، صص 28، 35.
شهادت حضرت محسن فرزند حضرت زهرا (س)
1- مسند احمد، ج 1، صص 98، 118.
2- البدء والتاریخ، ج 5، ص 75.
3- تاریخ دمشق، (ترجمة الامام الحسین)، ص 18.
4- السنن الکبرى، ج 6، ص 66; ج 11، ص 63.
5- الروضة الفیحاء، ص 252.
6- تذهیب تاریخ دمشق، ج 4، ص 204.
7- الادبالمفرد، ص 121.
8- اسدالغابه، ج 2، ص 18; ج 4، ص 308.
9- الاصابه، ج 3، ص 471.
10- الذریة الطاهره، صص 90، 97، 155.
11- الاستیعاب، ج 1، ص 369.
12- نهایةالارب، ج 18، ص 213; ج 20، صص 221، 223.
13- الریاض المستطابه، ص 293.
14- تاریخ الخمیس، ج 1، صص 279، 418.
15- منتخب کنزالعمال، ج 5، ص 108.
16- مختصر تاریخ دمشق، ج 7، صص 7، 177.
17- المستدرک على الصحیحین، ج 3، صص 165- 166.
18- مجمعالزوائد، ج 8، ص 25- 52; ج 4، ص 59.
19- تلخیص المستدرک.
20- ذخائرالعقبى، صص 55، 116- 119.
21- انسابالاشراف، ج 3، ص 144.
22- التبیین فى انساب القرشین، صص 91- 92، 133، 192.
23- کفایةالطالب، ص 208.
24- تذکرةالخواص، صص 193، 322.
25- شرحالمواهب، ج 4، ص 339.
26- البدایة والنهایة، ج 7، ص 332.
27- تاجالعروس، ج 3، ص 389.
28- کنزالعمال، ج 6، ص 221.
29- مناقب آل ابىطالب، ج 1، ص 16.
30- الکامل فى التاریخ، ج 3، ص 397.
31- تاریخ الامم والملوک، ج 5، ص 153.
32- دلائل النبوه، ج 3، ص 161.
33- البدایة والنهایة، ج 3، ص 346; ج 7، ص 332.
34- الحدائق الوردیة، ج 1، ص 52.
35- المواهب اللدنیه، ج 1، ص 198.
36- جمهرة نساب العرب، ص 16.
37- نزل الابرار، ص 34.
38- الریاض النضره، مج 2، ص 239.
39- ارشاد السارى، ج 6، ص 441.
40- البحر الزخار، ج 1، صص 208، 221.
41- اتحاف السائل، ص 33.
42- لباب الانساب، ج 1، ص 337.
43- الجوهرة فى نسب الامام على، ص 19.
44- تاریخ الهجرة النبویه، ص 58.
45- صفة الصفه، ج 2، ص 5 یا 9.
46- التحفة اللطیفه، ج 1، ص 19.
47- الریاض المستطابه، صص 292- 293.
48- نورالابصار، ص 147.
49- المختصر فى اخبار البشر، ج 1، ص 181.
50- المعارف، صص 143، 210- 211.
51- ینابیع المودة، ص 201.
52- عوالمالعلوم، ج 11، ص 539.
53- عیونالاثر، ج 2، ص 290.
54- حبیبالسیر، ج 1، ص 463.
55- تاریخ یعقوبى، ج 2، ص 213.
56- کشف الاستار، ج 2، ص 416.
57- موارد الظمان، ص 551.
58- ترجمة الامام الحسن، ص 34.
59- السیرة الحلبیه، ج 3، ص 292.
60- المعجمالکبیر، ج 3، صص 29، 96- 97.
61- الاحسان فى تقریب صحیح ابنحبان، ج 15، ص 410.
ذکر محسن
منابع زیر فقط نام محسن را بدون ذکر سقط یا عدم سقط او آوردهاند:
1- قاموس المحیط، ج 2، ص 55.
2- بحارالانوار، ج 43، صص 16- 17، 213، 238.
3- تاجالعروس، ج 3، ص 389.
4- لسانالعرب، ص 4، ص 393.
5- دلائلالنبوه، ج 3، ص 162.
6- عوالمالعلوم، ج 11، صص 69، 272، 480، 539.
7- جامعالاصول، ج 12، صص 9- 10.
8- ضیاءالعالمین، ج 2، ق 3، صص 2، 11.
9- ذخائرالعقبى، ص 55.
10- ارشاد السارى، ج 6، ص 141.
11- سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 119.
12- الاصابه، ج 3، ص 471.
13- الائمة الاثنى عشر، ص 58.
14- تذهیب الاسماء، ج 1، ص 349.
15- مقتل للحسین، ج 1، ص 83.
16- تاریخ الخمیس، ج 1، صص 278- 279.
17- البدایة والنهایة، ج 5، ص 293.
18- الثقات، ج 2، ص 204.
19- شرح بهجة المحافل، ج 2، ص 138.
20- مآثر الانافه، ج 1، ص 100.
21- نورالابصار، ص 103.
22- روضةالمناظر، ج 7، ص 195.
23- فاطمة بنت رسولالله، ص 93.
24- مناقب آل ابىطالب، ج 3، ص 132.
25- الهدایة الکبرى، ص 176.
26- ازهار بستان الناظرین، ج 1، ص 263.
سقط محسن بدون ذکر سبب
1- کافى، ج 6، ص 18.
2- عوالمالعلوم، ج 11، ص 411.
3- بحارالانوار، ج 7، صص 328- 329; ج 10، ص 112، ج 12، صص 6- 7; ج 23، صص 130- 131، ج 42، ص 90، ج 43، ص 145، 195; ج 101، صص 112- 118.
4- خصال، ج 2، صص 434 یا 634.
5- عللالشرایع، ج 2، ص 464.
6- جلاءالعیون، ج 1، ص 222.
7- تاریخ اهل البیت، ص 93.
8- کشفالغمه، ج 2، ص 67.
9- اسعاف الراغبین، ص 86.
10- تاریخ الائمه، ص 16.
11- تاجالموالید، صص 18، 23- 24.
12- تنقیح المقال، ج 3، ص 82.
13- الفصول المهمه، صص 126 یا 135.
14- نزهةالمجالس، ج 2، صص 184 یا 194.
15- ارشادالمفید، ج 1، ص 355.
16- اعلامالورى، ص 203.
17- المستجاد، ص 140.
18- العمده، ص 30.
19- تفسیر قمى، ج 1، ص 128.
20- نورالثقلین، ج 1، ص 348.
21- البرهان، ج 1، صص 328- 329.
22- اربعین هروى، ص 68.
23- مطالب السؤل، ص 45.
24- الشجره، ص 6.
25- اولاد الامام على، ص 46.
26- مشارقالانوار، ص 132.
سقط محسن با ذکر سبب
1- اثبات الوصیه، ص 143.
2- الملل والنحل، ج 1، ص 57.
3- بهجالصباغه، ج 5، ص 15.
4- بیتالاحزان، ص 124.
5- الوافى بالوفیات، ج 6، ص 17.
6- شرح نهجالبلاغه، ج 2 ص 60; ج 14، ص 193.
7- الارجوزة المختاره، صص 88- 92.
8- المنتخب طریحى، صص 136- 293.
9- ارجوزة العاملى، صص 13، 14.
10- تراجم اعلامالنساء، ج 2، صص 316- 317.
11- الانوار القدسیه، صص 42، 44.
12- فرائد السمطین، ج 2، صص 34، 35.
13- امالى صدوق، صص 99، 100.
14- ارشادالقلوب، ص 295.
15- جلاءالعیون، ج 1، صص 184- 188، 193.
16- بشارة المصطفى، صص 197- 200.
17- فضائل ابن شاذان، صص 8- 12.
18- غایةالمرام، ص 48.
19- المحتضر، ص 109.
20- اقبال الاعمال، ص 625.
21- دلائل الامامه، صص 26- 27، 45.
22- مهجالدعوات، صص 257- 258.
23- مصباح کفعمى، صص 522، 553- 554.
24- مسند الامام الرضا، ج 2، ص 65.
25- الامامة ابنسعد جزایرى (خطى)، ص 81.
26- ضیاءالعالمین، ج 2، ق 2، صص 62- 64.
27- الرسائل الاعتقادیه، ص 301; طریق الارشاد، صص 444، 446، 465.
28- الحدائق الناضره، ج 5، ص 180.
29- تشیید المطاعن، ج 1، صفحات زیاد.
30- الصوارم الماضیه، ص 56.
31- روضات الجنات، ج 1، ص 358.
32- تلخیص الشافى، ج 3، صص 156- 157.
33- النقض، ص 298.
34- اللوامع الالهیه، ص 302.
35- مناظره الغروى والهروى، صص 47- 48.
36- نفحات اللاهوت، ص 130.
37- احقاقالحق، ج 2، ص 374.
38- سیرةالائمة الاثنى عشر، ج 3، ص 132.
39- الصراط المستقیم، ج 3، ص 12.
40- کامل بهایى، ص 309.
41- التتمة فى تواریخ الائمه، ص 28.
42- اثبات الهداة، ج 2، صص 337- 338، 360، 370، 380، 381.
43- مناقب آلابىطالب، ج 3، ص 407.
44- بحارالانوار، ج 3، ص 393; ج 25، ص 373; ج 27، صص 37- 39، 209- 210، 264، 268، 270، 271 یا 281; 308، 323; ج 29، ص 192، ج 30، صص 294- 295، 348- 350; ج 39، صص 41- 42; ج 42، ص 91; ج 43، صص 170- 173; 197- 200; 233، 237، 22، 64; ج 82، ص 261; ج 83، ص 223; ج 97، صص 199- 200.
45- عوالمالعلوم، ج 11، صص 391- 392، 398، 400، 411، 414، 416، 41، 443، 504، 539.
46- المجدى فى انساب الطالبین، ص 12.
47- فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفى، ج 2، ص 532.
48- نوائبالدهور، صص 192، 194.
49- اختصاص، صص 184- 185، 343، 344.
50- کامل الزیارات، صص 326- 327، 332- 335.
51- وفاة الصدیقة الزهراء، ص 78.
52- کتاب سلیم بن قیس، صص 585- 590.
53- الاحتجاج، صص 210- 216، 414.
54- مرآةالعقول، ج 5، صص 318- 321.
55- کفایة الطالب، ص 413.
56- حدیقة الشیعه، صص 265- 266.
57- معانىالاخبار، ص 205- 207.
58- الهدایةالکبرى، صص 179- 180، 408، 417.
59- حلیةالابرار، ج 2، ص 652.
60- البلدالامین، صص 551- 552.
61- علمالیقین، صص 686- 688، 701.
62- روضةالمتقین، ج 5، ص 342.
63- تراجم اعلام النساء، ص 321.
64- نوادرالاخبار، ص 183.
65- مؤتمر علماء بغداد، صص 135- 137.
66- البدء والتاریخ، ج 5، ص 20.
67- فاطمة بنت رسولاللَّه، ص 94.
68- التنبیه والرد على اهل الاهواء، صص 25- 26.
69- منتهى الآمال، ج 1، صص 201، 263.
70- التتمة فى تواریخ الائمه، ص 35.
71- مقتل الحسین مقرم، ص 389.
72- میزان الاعتدال، ج 1، ص 268.
73- لسانالمیزان، ج 1، ص 268.
74- سیر اعلام النبلاء، ج 15، ص 578.
بسم الله الرحمن الرحیم
پناه بر خدا !!!!!! این همه سند و مدرک !!!!! دادن این همه سند و مدرک جز مغالطه در بحث چیزی نیست ......
من از شما خواهشی دارم برادر ؟
اگر می شود با ذکر دو تا سه تا از همین هزار هزار سندی که ارائه دادید و مدعی هستید همه ان ها اقرار به اتش کشیدن شده درب خانه حضرت توسط عمر بن خطاب دارند ما را مطمئن کنید ....
فقط دو تا سه تای ان ها را به صورت متن لطف کنید ارائه دهید تا ببینیم چه میشود ....
سه تا متن از همین منبع هایی که ذکر کردید در باب اتش کشیده شدن درب خانه و سه تا متن از همین منبع هایی که ذکر کردید در مورد اثبات شهادت ( یعنی اینکه علت وفات صدمات وارده بوده ) برای من بیاورید ........
منتظرم !
در ضمن بفرمایید اگر این همه سند و مدرک هست پس ذکر وفات توسط علما و شیخ عباس قمی در مفاتیح برای چیست ؟
سلام
منظور شما از علما کیست ؟
من اول گفتم که شما اگر اهل مطالهع و تحقیق هستید می توانید به این منابع مراجعه کنبد .الحمدالله ثابت شد که شما نه اهل تبلیغ هستید و نه مطالغه پس دیگر در این گونه موارد مذهبی که از اهمیت ویژه ای بر خوردار است مطلبی ننویسید شما بهتر است دنبال همان بازی های بچه گانه و غیره بروید چون شما هنوز بلوغ عقلی نرسیده اید .
و شاید سن و سال شما بزرگ جلوه کند اما هنوز از زندگی نامه حضرت زهرا س چیزی جز هیچ نمی دانید .
من اگر جای شما بودم با این همه منابع که اعلام شد دیگر نه به شهادت آن بزرگ بانو شک می گردم و نه به ابولولو ره شک می کردم .
و دو باره می گویم اگر اهل مطالعه نیستید و و حقیقت را بگویم سواد ندارید و هر چیزی را که به صلاح خود می دانید می نویسد .
واقعا اگر شما اهل تفکر و تعقل بودید دیگر ....
و اگر شما مبلغ شیعه بودید حداقل یکی از این کتابها را در خانه داشتید .
این کتاب برای موبایل می باشد اگه می توانید یک با بخوانید شاید به راه راست هدایت شدید
http://s3.picofile.com/file/7408397739/112_fa_shabhaye_pishavar.jar.html
النعام آیه 50
بگو به شما نمی گویم که خزاین خدا نزد من است و علم غیب هم نمی دانم که فرشته ای هستم ، تنها از چیزی پیروی می کنم که بر من نازل شده است بگو :آیا نابینا و بینا یکسانند چرا نمی اندیشید ........
یاعلی مدد
بر عمر لعنت