هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )
هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )

شبهات حول احادیث متعه

شبهات حول احادیث متعه

بسم الله الرحمن الرحیم

در میان مسلمین اختلافی نیست که متعه ی زنان در زمان رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) جایز و حلال بوده و بسیاری از صحابه به آن عمل نموده اند. دلیل صدور حکم متعه هم چیزی جز پاسخ به نیاز طبیعی جنسی نبوده است. البته همه ی مسلمین بر این قول متفق اند که حکم متعه همانند اکثر احکام دین، اول درباره ی صحابه صادر شده است. یعنی شأن صدور این حکم و اول عاملان بدان، صحابه ی رسول خدا هستند. همان هائی که اهل سنت ایشان را عادل و پاک می دانند.
اما آنچه میان شیعه و سنی محل اختلاف است، تحریم متعه پس از صدور حکم به اجازه ی آن می باشد. شیعیان بنا به آیه ی قرآن و ده ها و بلکه صدها حدیث که از حد تواتر هم گذشته است، بر ثبوت این حکم قائل می باشند. بنا به اعتراف خود اهل سنت، بسیاری از صحابه (همچون عبد الله بن مسعود، معاویه، ابو سعید خدری، ابن عباس، سملة و معبد فرزندان امیة بن خلف، جابر بن عبدالله، و عمرو بن حریث) و بسیاری از تابعین (همچون طاووس، سعید بن جبیر، عطاء، و سایر فقهای مکه) نیز بر حلیت متعه حکم داده اند.
شیعیان معتقدند که اولین بار عمر بن خطاب خلیفه ی قرشی از متعه نهی کرد، و سپس روات حدیث برای آن که نهی وی را مستند به قول رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) کنند، احادیثی را در این باب جعل و وضع کردند؛ در حالی که حتی خود عمر هم در نهی های خویش اشاره ای به این تحریم های خیالی نکرده است!
به این ترتیب دستگاه حاکمه از حرمت متعه طرفداری نمود و شیعیان به پیروی از امامان خویش بر حلیت آن پی فشردند. بنابر این گاهی ائمه (علیهم السلام) برای حفظ جان شیعیان، به آنان دستور می دادند که از متعه دست بکشند. لذا در میان احادیث فراوانی که راجع به متعه وارد شده است، در برخی احادیث مضامینی وجود دارد که ظاهرا ً مخالف متعه می باشد. اکنون بررسی مختصری داریم پیرامون برخی از این احادیث.
حدیث یکم
عبد الله بن سنان می گوید: از امام صادق (علیه السلام) درباره ی متعه پرسیدم. فرمود: خود را با آن رسوا نکن.
قال محمد بن أبی عمیر ، عن عبد الله بن سنان ، قال : سألت أبا عبد الله علیه السلام عن المتعة ؟ فقال : لا تدنس نفسک بها .
النوادر، أحمد بن عیسى الأشعری، ص ۸۷
بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ۱۰۰ ص ۳۱۸ – مستدرک الوسائل، المیرزا النوری، ج ۱۴ ص ۴۵۵
سند این حدیث اگرچه صحیح است، اما هرگز به معنای تحریم متعه نیست. اگرچه وهابیان این حدیث را به این صورت ترجمه می کنند:جعفر صادق می گوید با صیغه زنان خودت را آلود نکن
امادر کتب لغت در معنای “دنس” چیز دیگری آمده است. مثلا زبیدی در “تاج العروس” می نویسد:
دنس به معنای چرک است و گفته می شود: لباس یا آبرویش چرکین شد … و استعمال آن برای آبرو و خُلق از روی مجاز است. و از این رو وقتی گفته می شود: آبرویش را چرکین کرد، یعنی آنچه که او را رسوا می گرداند انجام داد، و این از روی مجاز است.
الدنس ، محرکة : الوسخ ، یقال : دنس الثوب والعرض … واستعماله فی العرض مجاز ، وکذلک فی الخلق . ومن ذلک : دنس ثوبه وعرضه تدنیسا : فعل ما یشینه ، وهو مجاز .
تاج العروس، الزبیدی، ج ۸ ص ۲۹۳ و ۲۹۴
همین سخن را ابن منظور هم در “لسان العرب” می گوید:
الدنس فی الثیاب : لطخ الوسخ ونحوه حتى فی الأخلاق . ودنس الرجل عرضه إذا فعل ما یشینه .
لسان العرب، ابن منظور، ج ۶ ص ۸۸
اما چرا حضرت به عبد الله بن سنان چنین مطلبی را فرموده است؟ زیرا مخالفین از مساله ی متعه سوء استفاده کرده و اصحاب امام را آزار می دادند. شیخ مفید می نویسد:
گاهی متعه از جهت تقیه مکروه بوده، و چه بسا حرام شود.
قد تکره المتعة وقتا ما للتقیة ، وربما حرمت .
خلاصة الإیجاز، الشیخ المفید، ص ۵۷
شیخ مفید تعدادی از این روایات را نقل کرده و در توضیح آن ها روایت زیر را مطرح می کند:
امام صادق (علیه السلام) به عمار ساباطی و اسماعیل جعفی فرمودند: تا وقتی که [در مدینه] بر من وارد می شوید، متعه از طرف من بر شما حرام است. زیرا من می ترسم که شما دستگیر، مجازات و مشهور شوید و بگویند: این ها اصحاب جعفر بن محمد هستند.
عن أبی عبد الله – علیه السلام – أنه قال : لإسماعیل الجعفی وعمار الساباطی : ” حرمت علیکما المتعة من قبلی ما دمتما تدخلان علی ، وذلک لأنی أخاف أن تؤخذا فتضربا وتشهرا ، ویقال : هؤلاء أصحاب جعفر بن محمد .”
فهذه دالة علی صحة المتعة ، و الاستصلاح .
خلاصة الإیجاز، الشیخ المفید، ص ۵۹
و پس از آن می نویسد: که این روایت دال بر صحت متعه است.
دلایل زیادی می توان برای این تفسیری که ارائه کردیم، ارائه داد. از جمله این که خود عبد الله بن سنان راوی حدیثی درباره ی متعه ی مطلقه از امام صادق (علیه السلام) می باشد. (ر.ک: الکافی، الشیخ الکلینی، ج ۶ ص ۱۰۵) پس تحریم متعه به وی نرسیده است. دیگر این که در شرح حال وی آمده که او خازن خلفای عباسی بوده است (کان خازناً للمنصور والمهدی والهادی والرشید.) پس عمل به متعه برای چنین شخصی می توانسته خطرناک باشد.
نکته ی آخر این که اگر منظور حضرت از عبارت “لا تدنس نفسک” تحریم متعه بود، هیچ گاه نباید آن را این طور مطرح می کرد. زیرا وقتی عملی حرام باشد، امام به شدت با آن برخورد می کند؛ این طور نیست که با یک تذکر ساده از کنار مساله رد شوند. آنچه نویسنده بر این حدیث حمل کرده، مانند این است که یکی از اصحاب از رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) درباره ی زنا سوال کند، و حضرت با سادگی و به آرامی و در حدّ یک توصیه بفرمایند: خودت را با زنا آلوده نکن!!
حدیث دوم
هشام بن حکم از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند: نزد ما آن را جز زنان بدکار انجام نمی دهند.
ابن أبی عمیر ، عن هشام بن الحکم ، عن أبی عبد الله علیه السلام ، قال : ما تفعلها عندنا إلا الفواجر .
النوادر، أحمد بن عیسى الأشعری، ص ۸۷
بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ۱۰۰ ص ۳۱۸
اگرچه این حدیث صحیح السند در باب “نکاح المتعة وشروطها” آمده، اما هیچ اشاره ای در خود حدیث به این مطلب وجود ندارد.
البته شیخ حر عاملی روایت را این گونه نقل کرده است:
عن أبی عبد الله ( علیه السلام ) فی المتعة قال : ما یفعلها عندنا إلا الفواجر .
وسائل الشیعة، الحر العاملی، ج ۲۱ ص ۳۰
که اولا عبارت “فی المتعة” در اصل کتاب و نقل علامه مجلسی وجود ندارد. ثانیا کلمه ی “تفعلها” به “یفعلها” تغییر پیدا کرده که این نیز معنای آن را عوض می کند. فواجر جمع فاجره است و منظور از آن زنان بدکار می باشد. پس “تفعلها” صحیح است.
با این وجود اگرچه در متن حدیث اثری از متعه نیست، ولی می توان آن را همانند حدیث قبلی حمل بر تقیه کرد. به خصوص با توجه به شرایط سختی که برای هشام بن حکم وجود داشت. ضمن این که از هشام بن حکم حدیث دیگری درباره ی متعه وجود ندارد.
حدیث سوم
زرارة بن اعین می گوید: عبدالله بن عمیر (از عامه) نزد امام باقر (علیه السلام) آمد و گفت: در زمینه ی متعه ی زنان چه می گوئی؟ حضرت فرمود: خدا آن را در کتابش و بر زبان نبیش حلال کرده است. پس آن تا روز قیامت حلال است. ابن عمیر گفت: ای ابوجعفر! آیا مثل توئی چنین می گوید؟! در حالی که امیر المومنین عمر آن را حرام کرده است. حضرت فرمود: حتی اگر وی چنین کرده باشد. ابن عمیر گفت: من تو را می ترسانم از این که چیزی را که عمر حرام کرده، حلال کنی. حضرت فرمود: تو بر قول صاحب خویش باش و من هم بر قول رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) می مانم. و تو باید بدانی که قول [حق] چیزی است که رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) آن را فرموده، و باطل آن است که صاحب تو (=عمر) آن را گفته است.
پس عبدالله بن عمیر رو به امام کرده و گفت: پس آیا دوست داری که زنان و دختران و خواهران و دخترعموهایت هم این کار را انجام دهند؟ حضرت از او و شنیدن سخنش روی برگرداند، هنگامی که زنان و دخترعموهایش را یاد کرد.
محمد بن أبی عمیر ، عن ابن أذینة ، عن زرارة ، قال : جاء عبد الله ابن عمیر إلى أبی جعفر علیه السلام ، فقال : ما تقول فی متعة النساء ؟ فقال علیه السلام : أحلها الله فی کتابه وعلى لسان نبیه ، فهی حلال إلى یوم القیامة . فقال : یا أبا جعفر مثلک یقول هذا ؟ ! وقد حرمها أمیر المؤمنین عمر . فقال علیه السلام : وإن کان فعل . فقال : إنی أعیذک أن تحل شیئا قد حرمه عمر . فقال علیه السلام : فأنت على قول صاحبک ، وأنا على قول رسول الله صلى الله علیه وآله ، فهلم الاعنک أن القول ما قال رسول الله صلى الله علیه وآله وأن الباطل ما قال صاحبک . قال : قاقبل إلیه عبد الله بن عمیر . فقال : یسرک أن نساءک ، وبناتک ، وأخواتک وبنات عمک یفعلن ؟ فأعرض عنه أبو جعفر علیه السلام وعن مقالته ، حین ذکر نساءه وبنات عمه  .
النوادر، أحمد بن عیسى الأشعری، ص ۸۶
بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج ۱۰۰ ص ۳۱۷ و ۳۱۸ – مستدرک الوسائل، المیرزا النوری، ج ۱۴ ص ۴۴۹ و ۴۵۰
الکافی، الشیخ الکلینی، ج ۵ ص ۴۴۹
وسائل الشیعة، الحر العاملی، ج ۲۱ ص ۶
آنچه در این حدیث صحیح السند آشکار است، حکم بر حلیت متعه است و نه تحریم آن. اما مخالفین با استناد به رفتار امام در این روایت، چنین اشکال می کنند که: اگر متعه حلال است، چرا امام حاضر نیست زنان فامیل و دخترانش متعه کنند، و از متعه کردن آنان ناراحت شدند؟!
پاسخ آن که:
اولا ناراحتی حضرت و اعراض ایشان نمی تواند تنها به دلیل گفته شده باشد. بلکه ناراحتی ایشان می تواند از این روی باشد که ابن عمیر به جای پرداختن به اصل مساله، یک سوال بی ربط را مطرح می کند.
ثانیا ظاهرا ً حضرات ائمه مخالف متعه ی زنان خودشان نبوده اند. دلیل بر این سخن، روایتی است که شیخ طوسی به سند معتبر از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند، که ایشان به منصور صیقل فرموده اند: با زنان هاشمی متعه کن.
عن منصور الصیقل عن أبی عبد الله علیه السلام قال : تمتع بالهاشمیة .
تهذیب الأحکام، الشیخ الطوسی، ج ۷ ص ۲۷۱
پس اگر از نظر ائمه (علیهم السلام) متعه با زنان هاشمی جایز نبود، نباید چنین سخنی می فرمودند.
ثالثا حلال بودن یک حکم امری است، و عمل نمودن بدان امری دیگر. مثلا ً شکی نیست که طلاق یا تعدد زوجات حلال است؛ اما میانه ی گفتگو در خصوص حلیت این دو، نمی توان از قائل به حلیت پرسید: حالا که حلال است، آیا راضی می شوی خواهر و مادرت بلکه همسرت هم طلاق بگیرند؟! یا دامادت بر سر خواهر و دخترت هوو بیاورد؟!
نوشته شبهات حول احادیث متعه اولین بار در روح الامین پدیدارشد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد