هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )
هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )

علم غیب در قرآن

 


علم غیب در قرآن

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از مسائل اختلافی میان شیعه و وهابیت ، مساله ی علم غیب است . شیعیان بنا بر تصریح آیات قرآن و نیز روایات متواتر ، معتقدند که معصومین علیهم السلام دارای علم غیب می باشند . اما وهابیون با استناد به ظاهر برخی آیات و عدم توجه به مضامین آیات دیگر و به مصداق « نؤمن ببعض و نکفر ببعض » ، منکر علم غیب برای معصومین اعم از انبیا و ائمه هستند ، و به این ترتیب عقیده ی شیعه در مورد علم غیب ائمه را ، مخالف قرآن می خوانند !

در این مقاله نگاهی اجمالی داریم به یکی از آیات قرآن در باب علم غیب و نظریات علمای اهل سنت را در این باره نقل می کنیم تا بطلان ادعای واهی وهابیون را نشان دهیم .

خداوند در قرآن کریم می فرماید :

 عَالِمُ الْغَیبِ فَلَا یظْهِرُ عَلَى غَیبِهِ أَحَدًا ؛ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یسْلُکُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا ” (الجن : ۲۶ و ۲۷ )

اهل علم می دانند که استثناء به طور مطلق از چیزی که مورد نفی قرار گرفته است ، افاده اثبات چیزی از آن امرِ منفی می کند .

(( الاستثناء من الامر المنفی علی الطلاق ، یفید اثبات شی ء من الامر المنفی ))

پس این آیات در تضاد با آیاتی نیست که علم غیب و علم به همه چیز را تنها در ید باری تعالی می داند . بلکه این آیات ، آیات قبلی را مقید می کند .

یعنی خداوند می تواند علم خود را به پیامبرش بدهد و این امر تنها با رضایت و اذن الهی انجام می شود . و این امر مستلزم استقلال و بی نیازی پیامبر از خداوند متعال نیست .

و این امر چنان نیست که با بخشیدن علم غیب به دیگران ، علم از تحت ملک خداوند خارج شود بلکه مالکیت مخلوق ( مثلا پیامبر ) بر علم الهی ( که به اذن الله اهدا شده ) در طول مالکیت خداوند بوده و به تملیک او حاصل می شود .

اگرچه وهابیون تنها آیه ی اول را ذکر کرده و از نقل آیه ی بعدی آن خودداری می کنند تا به مقصد خود برسند .

همچنان که ظاهر این دو آیه صراحت دارد ، عالم به تمام غیب ( چون به صورت مطلق و عام بیان شده است ) خداوند متعال می باشد و این امر ( علم به غیب ) را برای کسی ظاهر نمی کند مگر رسولانی که انتخاب شده و خداوند بخواهد که آنان نیز از علم غیب آگاهی داشته باشند .

پس با همین آیات اصل وجود علم به غیب برای غیر خدا اثبات می شود البته نکته در این است که آگاهی به علم غیب تنها و تنها به اذن خداوند متعال می باشد و کسی که صاحب علم غیب می شود ، هرگز از خداوند متعال مستقل نمی شود !!

پس عملا ما عقیده غلات را هرگز قبول نداریم !!!

سخن علما و مفسرین اهل سنت در مورد  آیات :” عَالِمُ الْغَیبِ فَلَا یظْهِرُ عَلَى غَیبِهِ أَحَدًا ؛ إِلَّا مَنِ ارْتَضَى مِنْ رَسُولٍ فَإِنَّهُ یسْلُکُ مِنْ بَینِ یدَیهِ وَمِنْ خَلْفِهِ رَصَدًا  ” (الجن : ۲۶ و ۲۷ )

*فتح الباری ابن حجر ج ۸ ص ۳۹۵

وأما قوله تعالى عالم الغیب فلا یظهر على غیبة أحدا إلا من ارتضى من رسول الآیة فیمکن أن یفسر بما فی حدیث الطیالسی وأما ما ثبت بنص القرآن أن عیسى علیه السلام قال أنه یخبرهم بما یأکلون وما یدخرون وأن یوسف قال إنه ینبئهم بتأویل الطعام قبل أن یأتی إلى غیر ذلک مما ظهر من المعجزات والکرامات فکل ذلک یمکن أن یستفاد من الاستثناء فی قوله إلا من ارتضى من رسول فإنه یقتضی اطلاع الرسول على بعض الغیب والولی التابع للرسول عن الرسول یأخذ وبه یکرم والفرق بینهما أن الرسول یطلع على ذلک بأنواع الوحی کلها والولی لا یطلع على ذلک إلا بمنام أو الهام والله أعلم

( و اما سخن خداوند متعال ( عالم الغیب فلا یظهر على غیبة أحدا إلا من ارتضى من رسول    ) پس ممکن است همانند روایت طیالسی ( اوتی نبیکم مفاتح الغیب الا الخمس ثم تلا الایه ) تفسیر شود و اما آنچه به نص ثابت قرآن رسیده است که عیسی ( علیه السلام ) از آنچه می خوردند و ذخیره می کردند به آنان خبر می داد و یوسف ( علیه السلام ) تاویل غذا خبر می داد قبل از اینکه آن را بیاورند و غیره ، نشان از نعجزات و کرامات آنان دارد . و تمامی اینها ( این قبیل جریانها ) از استثنایی که در قول خداوند آمده است ( إلا من ارتضى من رسول  ) استفاده می شود . زیرا ( بر اساس آن ) چنین اقتضا می شود که رسول بر بعض از غیب مطلع باشد و ( همچنین ) ولی که تابع رسول است ، بواسطه رسول و از رسول نیز از آن امور ( غیبی ) مطلع شود . و فرق میان این دو ( رسول و ولی او ) این است که رسول از علوم غیبی بواسطه انواع وحی مطلع می شود ولی ؛ ولی رسول ، از آن امور غیبی بواسطه خواب یا الهام مطلع می شود )

*عمدة القاری العینی ج ۲۵ ص ۸۶

 قوله : * ( عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا ) * یعنی الله عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا ، إلا من ارتضى من رسول اختاره فیما یقوله ، والرسول إما جمیع الرسل أو جبریل ، علیه السلام

( سخن خداوند متعال ( عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا    ) یعنی : الله ، عالم به غیب است و این علمش را برای احدی ظاهر نمی کند مگر رسولِ پسندیده ( همچنان که گفته ) . و رسول یا همه رسولان یا جبرئیل .)

* عون المعبود العظیم آبادی ج ۱۱ ص ۲۰۶

 نعم الإخبار بالغیب بتعلیم الله تعالى جائز . وطریق هذا التعلیم إما الوحی أو الإلهام عند من یجعله طریقا إلى علم الغیب

( آری ! اخبار به غیب ، تنها از طریق تعلیم خداوند متعال جایز است . و راه این تعلیم یا از وحی است یا الهام ، از جانب کسی که راهی به علم غیب دارد )

* جامع البیان إبن جریر الطبری ج ۲۹ ص ۱۵۰

 وقوله : عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا إلا من ارتضى من رسول یعنی بعالم الغیب : عالم ما غاب عن أبصار خلقه ، فلم یروه فلا یظهر على غیبه أحدا ، فیعلمه أو یریه إیاه إلا من ارتضى من رسول ، فإنه یظهره على ما شاء من ذلک

( آیه ( عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا إلا من ارتضى من رسول   ) یعنی به عالم غیب . عالمی که از دیدگان مخلوقانش مخفی است . پس کسی وی را نمی بیند و او علم غیبش را برای کسی ظاهر نمی سازد . پس او ( این علم غیبش را ) برای رسولِ پسندیده آموزش می دهد . و او این علم غیبش را برای هر کس که بخواهد ظاهر می سازد .)

* تفسیر السمعانی السمعانی ج ۶ ص ۷۳

( إلا من ارتضى من رسول ) فإنه یطلعه على غیبه بما ینزله علیه من الآیات والبینات .

( ( إلا من ارتضى من رسول   )  پس او ، رسولش را مطلع می سازد از غیب ، بواسطه آنچه که از آیات و بینات بر وی نازل می کند )

* مفردات غریب القرآن الراغب الأصفهانى ص ۳۴۴

وقوله ( عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا إلا من ارتضى من رسول ) فیه إشارة أن لله تعالى علما یخص به أولیاءه

( آیه (عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا إلا من ارتضى من رسول  ) در آن اشاره است به اینکه برای خداوند علمی است که تنها اولیائش را مخصوص ( دریافت آن ) قرار داده است )

* زاد المسیر ابن الجوزی ج ۸ ص ۱۱۰

 ( إلا من ارتضى من رسول ) لأن من الدلیل على صدق الرسل إخبارهم بالغیب . والمعنى : أن من ارتضاه للرسالة أطلعه على ما شاء من غیبه

( ( إلا من ارتضى من رسول   ) زیرا دلیل بر صدق رسولان ، همانا اخبار آنان از غیب است . و معنای ( آیه ) این است : مگر برای کسی که پسندیده به رسالت است ، او را مطلع می سازد از غیبش به هر اندازه که بخواهد .)

* تفسیر الرازی الرازی ج ۳۰ ص ۱۶۸

قال تعالى : * ( عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا * إلا من ارتضى من رسول ) * لفظة ( من ) فی قوله : * ( من رسول ) * تبیین لمن ارتضى یعنی أنه لا یطلع على الغیب إلا المرتضى الذی یکون رسولا

(در آیه ( عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا * إلا من ارتضى من رسول   ) ، کلمه ( من ) در عبارت ( من رسول ) یعنی : روشن نمودن کسی که پسندیده این امر است . یعنی خداوند کسی را از غیب مطلع نمی سازد مگر کسی که مورد رضایت بوده باشد و رسول است )

* تفسیر ابن کثیر ابن کثیر ج ۴ ص ۴۶۲

 ” عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا * إلا من ارتضى من رسول ” وهذا یعم الرسول الملکی والبشری

( آیه  ( عالم الغیب فلا یظهر على غیبه أحدا * إلا من ارتضى من رسول   ) عمومیت دارد بر رسول ملکی و بشری )

بر اساس کلام این بزرگان سنی ، می توان دریافت که علم غیب علمی است که خداوند هم به رسولانش اهدا کرده است و هم به اولیائش و هم به هر کس که بخواهد ! پس اعتقاد به علم غیب داشتن بندگان برگزیده ی خدا مخصوص شیعیان نیست ؛ اما وهابیت

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد