تاکید مجدد مولوی عبدالحمید در خصوص اظهارات توهین آمیزش به مرجعیت شیعه
SHIA-NEWS.COM شیعه نیوز :
به
گزارش «شیعه نیوز»، بدنبال اظهارات توهین امیز مولوی اسماعیل زهی امام
جماعت مسجد مکی زاهدان به مرجعیت شیعه که با واکنش تند رسانه ها و افکار
عمومی مواجه شد وی در یادداشتی با حمله به رسانه ها از آنان به عنوان
"سایتهای زنجیرهای وابسته به افراطیون" نامبرد .
وی بار دیگر مطالب اهانت آمیز خود را درچارچوب عرف و منطق عنوان نموده است !
شیعه نیوز با حفظ امانتداری دو متن وی را برای روشن شدن افکار عمومی منتشر مینماید . متن کامل اظهارات مولوی عبدالحمید به شرح زیر است :
دفتر شیخالاسلام مولانا عبدالحمید به افترائات اخیر سایتهای زنجیرهای افراطی (!)
شیخالاسلام مولانا عبدالحمید با سایت سنیآنلاین و گلایه ایشان از بعضی مراجع تقلید، که با حفظ حرمت شخصیتی این بزرگان و در چارچوب عرف و منطق صورت گرفته است، بهطوری که هر خوانندهی منصفی میتواند با مطالعه مصاحبه مذکور قضاوت کند، برخی از سایتهای زنجیرهای وابسته به افراطیون در واکنش به آن، به دروغ و تهمت پرداخته و آن را توهین به حضرت آیت الله مکارم شیرازی عنوان کردهاند.
این درحالیست که هیچ نوع توهینی در این
مصاحبه وجود نداشته و صرفا مطالبی در حد یک گلایه عادی مطرح شده است، به
طوری که این مطلب در مصاحبه با خبرگزاری تقریب کاملا توضیح داده شده است.
اما سایتهای زنجیرهای در حد وسیعی اقدام به دروغپردازی، تهمت و توهین
صریح نسبت به علمای اهلسنت نموده و به صورت گسترده آن را تبلیغ میکنند.
چون توهین به یک عالم توهین به همه علماست.
تعجبآور است که تنگ نظری و
تندروی آقایان تا آنجا رسیده است که یک گلایه عادی را هم نمیتوانند
بپذیرند و حتی یک کار مثبت صددرصد ملی مثل آزادی گروگان ها و باز شدن آب
سیستان که با اقدامات مردمی و وساطت علمای اهلسنت انجام گرفت و باعث
خوشحالی ملت ایران شد، هم برای آقایان قابل تحمل نیست.
واقعیت امر این
است که سایتهای مذکور اهداف سیاسی خاصی را دنبال نموده و در پی
جنجالآفرینی هستند تا به اهداف خود، که همان انزوای اهلسنت و محروم کردن
آنها از حق و حقوق قانونی، که رئیس محترم جمهور وعده آن را داده است،
برسند. سایتهای مذکور در گذشته نیز نشان دادهاند که برای اهلسنت هیچ حقی
قائل نیستند، بلکه میخواهند جامعه اهلسنت ایران را در محرومیت نگه
دارند. مشکل اینجاست که این افراد و جریانها وجود دیگران را تحمل نمیکنند
چه برسد به حقوقشان. لذا هر روز دست به بیحرمتی و توهین میزنند. نگرانی
بزرگ آقایان آن است که اهلسنت مانند برادران شیعه شهروند درجه یک قرار
گرفته و از شایستگان و توانمندان اهلسنت استفاده شود. تمام این جنجال و
هیاهوی آنها فقط به همین منظور و هدف است. آزادی این گروه آنقدر زیاد است
که هیچ مقامی نمیتواند آنها را زیر سؤال برده یا جلویشان را بگیرد.
تاکید
بر این نکته لازمی است که مسیر علمای اهلسنت، خصوصا حضرت شیخالاسلام
مولانا عبدالحمید، مسیر اعتدال و تقریب بوده و الحمدلله تا کنون هرگز به یک
انسان عادی هم توهین نکردهاند، چه رسد به یک عالم و شخصیت دینی. اگر خدای
ناکرده توهینی صورت میگرفت، این ظرفیت در آنها وجود دارد که معذرتخواهی
کنند.
از آنجایی که ما اهل جنجال نبوده و نمیتوانیم به کسی توهین کنیم، جواب این افراد را نخواهیم داد و حساب آنها با الله تعالی است.
دفتر شیخالاسلام مولانا عبدالحمید
امام جمعه اهلسنت زاهدان
متن مصاحبه مولوی با سنی انلاین سایت متعلق به مسجد مکی زاهدان و توهین به آیت الله العظمی مکارم شیرازی
اظهار نگرانی از افزایش جمعیت اهلسنت ایران ادعایی بیاساس و تحریکآمیز است
اشاره:
به دنبال اظهار نگرانی برخی از مراجع و علمای مطرح کشور از جمله آیتالله
مکارم شیرازی و آیتالله علمالهدی در خصوص افزایش جمعیت اهلسنت که پیشتر
نیز مطرح شده بود و همچنین برخی مسایل مطرح شده در رسانههای عمومی
جریانات افراطی، با مولانا عبدالحمید، امام جمعه اهلسنت زاهدان گفتگویی
انجام دادیم.
سنیآنلاین:
اخیرا برخی از مراجع و علمای مطرح کشور در خصوص جمعیت اهلسنت اظهار
نگرانی کردهاند؛ علت را در چه میبینند و آیا چنین چیزی واقعیت دارد؟
مولانا
عبدالحمید: سخنان بعضی از علمای برجسته مانند آیتالله مکارم شیرازی و
امام جمعه محترم مشهد، مایه نگرانی جامعه اهلسنت شده است. زیرا هم
آیتالله مکارم شیرازی از مراجع مطرح در ایران هستند و هم جناب آقای علم
الهدی امام جمعه یکی از بزرگترین و مهمترین شهرهای ایران است. این سخنان
در نوع خود عجیب است، چون در گذشته چنین سخنانی مطرح نشده است. اظهار
نگرانی درباره افزایش جمعیت اهل سنت و یا نگرانی از پیشرفت اهلسنت در
زمینههای فرهنگی و تحصیلی، خرید زمین و سکونت اهلسنت در مشهد و شهرهای
دیگر، که مایه نگرانی این بزرگواران گردیده است، سخنان بسیار تأسف برانگیزی
هستند. زمانی که ما اعتقاد به اخوت اسلامی شیعه و سنی داریم و معتقدیم
شیعه و سنی مسلمان، برادر و ایرانی و دو واقعیت هستند؛ نباید چنین سخنانی
را بر زبان بیاوریم. شیعه به عنوان اکثریت جامعه ایران حقیقتی است غیرقابل
انکار و اهلسنت که بزرگترین جمعیت بعد از شیعه را دارند نیز واقعیتی
غیرقابل انکار هستند.
اهلسنت شهروند ایرانی و دارای حقوق قانونی
هستند. این اظهارات در حالی مطرح میشوند که اهلسنت هیچ مشکلی برای شیعه و
نظام ایجاد نکردهاند. قبل و بعد از انقلاب با آرامش زندگی کردند و جایی
که برادران شیعه در مناطق سنینشین در اقلیت هستند، هیچ تعرضی به آنان نشده
است؛ حتی در روستاهایی مانند روستای چهار هزار نفری "اسپند" در بلوچستان،
که بنده چند بار به آن روستا رفتهام، یک نفر شیعه که خانوادهاش سنی
هستند، یک مسجد دارد و از بلندگوی مسجد سه وقت اذان پخش میشود و در ایام
محرم نوحهخوانی از بلندگوی مسجد نیز پخش میکند و کسی هم نسبت به این امر
معترض نبوده است. اخیراً جمعیت شیعه این روستا دو نفر شده و نوه این فرد
نیز شیعه شده است و از این قبیل موارد بسیار است. خیرین تهران برای یک یا
دو خانوار در مناطق مختلف بلوچستان مسجد ساختهاند. هیچ مشکلی نبوده و هیچ
کسی این دغدغه را نداشته که در این منطقه شیعه نبوده و چرا شیعیان به اینجا
آمدهاند.
حتی اهلسنت در ساخت مساجد شیعه کمک
کردهاند. زمانی که مرحوم حاج آقای عبادی مسجد جامع زاهدان را میساخت، از
تجار شیعه و سنی دعوت کرده بود که در ساخت مسجد مشارکت داشته باشند؛ تجار
اهلسنت در این باره از بنده پرسیدند که آیا ما در ساخت مسجد جامع برادران
شیعه کمک کنیم یا خیر؟ بنده گفتم مساجد مال خدا هستند شما بروید و کمک
کنید.
اهلسنت در تمام صحنههای سیاسی بعد از پیروزی انقلاب، مانند
انتخابات، راهپیمایی 22 بهمن و روزهای ملی و تاریخی مشارکت داشتهاند و در
جبهههای جنگ کشته و مجروح دادهاند و خیلی از خانوادههای اهلسنت،
خانواده شهید هستند و هیچ مشکلی ایجاد نکردهاند. هیچ دلیلی برای اظهار
نگرانی از جمعیت اهلسنت وجود ندارد. اهلسنت در گذشته نیز در این کشور
بودهاند و همین جمعیت را داشتند، به تازگی زاد و ولد نکردهاند. جامعه
اهلسنت و بسیاری از منابع بارها گفته بودند که جمعیت اهلسنت در این کشور
حدود 25 درصد است و طبق تحقیقی که خود ما از وزارت کشور داشتیم و از منابع
رسمی به صورت محرمانه دریافت کردیم جمعیت اهلسنت حدود 20 درصد است. پیش از
این وقتی ما میگفتیم کسی این واقعیت را قبول نمیکرد. مثل معروفی است که
ماه همیشه پشت ابر نمیماند. حال که آقایان میخواهند جمعیت اهلسنت را
بررسی کنند میبییند جمعیت اهلسنت مقداری از حد تصور آنان بالاتر است.
اینگونه نیست که این جمعیت اخیراً از راه زاد و ولد بالا رفته باشد. این
اشتباه محض است که جمعیت اهلسنت افزایش یافته است. حتی بسیاری از علمای
اهلسنت یک یا دو فرزند بیشتر ندارند. سیاستهای کاهش جمیعت در گذشته شامل
اهلسنت هم شده و هماکنون برای فتوای مراجع، علما و مسئولان نظام در مورد
افزایش جمعیت گوش شنوایی نیست. به دو دلیل؛ اول به این خاطر که دهها سال
علیه افزایش جمعیت تبلیغ نموده و آن را در دل مردم نهادینه کردهایم. لذا
مقصر خودمانیم. دوم اینکه مردم با فقر شدید مواجهاند و به این سادگی به
تولید فرزند اقدام نمیکنند.
متاسفانه برخی میخواهند که شیعیان را از
این راه تحریک به تکثیر اولاد کنند، ولی این شیوه نادرست است، چراکه
تعصبات مذهبی را بالا میبرد. اگر افرادی چنین قصدی دارند از راه آیات و
روایات آنها را تشویق کنند نه با ابراز نگرانی از جمعیت اهلسنت. حتی یکی
از سخنرانان گفته است از همین امشب تصمیم بگیرید و دست به کار شوید و کلید 5
تا 14 فرزندی را به نیت ائمه بزنید! این آقایان قبلا کجا بودند؟! تغییر
این شیوه یک قرن زمان میبرد.
مطرح کردن مسایل به این شیوه بر خلاف
وحدتی است که استراتژی نظام بوده و رهبری بر آن تاکید دارند که هر کسی
اختلاف ایجاد کند شمشیر دشمن را تیز میکند و به نفع صهیونیسم و استکبار
جهانی کار میکند. این سخنان بر خلاف مسیر رهبر انقلاب که بر اتحاد مسلمین
تاکید دارد، میباشد.
البته خوشبختانه چنین سخنانی در دولت اعتدالگرا
و حتی در محافل اصولگرایان معتدل جایگاهی نداشته و اکثر مردم ایران از
این قبیل سخنان خوششان نمیآید، اما این نگرانی وجود دارد که این حرفها در
میان افراطیون اثرگذار بوده و برای اهلسنت مشکلاتی ایجاد شود و افراد
افراطی تحت تاثیر این حرفها قرار بگیرند. این درحالیست که هماکنون
اهلسنت در بسیاری از مناطق با مشکلات زیادی مواجه هستند و از آزادیهای
اولیه محروم بوده و حتی برای تعلیم فرزندان، اجاره نمازخانه و اقامه نماز
مشکل دارند. در بسیاری جاها فشارهایی وجود دارد، اگر چه دولت جدید برنامه
اجرای قانون برای همه را دارد و آزادیهای قانونی را برای همه ملت ایران از
اقوام و مذاهب مختلف فراهم نماید، اما هنوز افرادی که اعمال سلیقه میکنند
فراواناند.
اکنون زمان بیان چنین سخنانی نیست. اختلافات سوریه، عراق،
پاکستان، بحرین و افغانستان عالم اسلام را رنج میدهد و ضربه بزرگی به
جهان اسلام وارد کرده است و طرح اختلافات در ایران درست نیست که اینجا
تسویه حساب کنیم و اختلاف میان شیعه و سنی را تحریک کرده و یا از جمعیت
یکدیگر اظهار نگرانی نماییم.
در منطقه بلوچستان به دلیل وجود اقوام و
مذاهب مختلف مسایلی وجود دارد و بسیاری از دولتها که در قضیه عراق و سوریه
اختلافنظر دارند میخواهند همان مشکلات و درگیریها را به اینجا بکشانند و
قدرتهای جهانی و اسرائیل غاصب نیز تمایل دارند که اختلاف به مرزهای
سیستان و بلوچستان کشیده شوند. اما علما و اندیشمندان منطقه در مقابل این
توطئهها سینه سپر کرده و در برابر خواست برخی دولتها ایستادهاند. ما
همانگونه که بارها گفتهایم گفتمان بهترین راه برای حل اختلافات است و
مناسب نیست که بعضی به این اختلافات دامن بزنند.
در رابطه با آیتالله
مکارم شیرازی باید عرض کنم که ایشان کتابهای متعددی دارند و بنده با
مطالعه بعضی از کتابهای ایشان، در هیچکدام از آنها مسایل اختلافی را
ندیدم و توهینی به اهلسنت صورت نگرفته است و خود ایشان اظهار داشته است که
در هیچ یک از کتب ایشان مطلبی علیه اهلسنت وجود ندارد. اما برخی اظهارات
ایشان در شرایط کنونی برای ما نگران کننده است. زیرا سن ایشان بالا رفته و
گزارشهایی را که به ایشان میدهند زودتر باور میکنند و بدون تحقیق آنها
را مطرح میکنند و گزارشهایی که ما در ملاقات با ایشان نیز شنیدیم برای ما
نگران کننده و تعجب آور بود. این قبیل سخنان برای وحدت و همچنین برای
شخصیت خود ایشان ضرر دارد. در شبکه ولایت که زیر نظر ایشان و به نام ایشان
اداره میشود، فعالیت این شبکه در جهت تخریب اهلسنت است و نه تقریب
اسلامی. گرچه گردانندگان شبکه مدعی هستند که توهین نمیکنند، اما ناظران
بیطرف معتقداند که در این شبکه مسایلی بدتر از توهین مطرح میشود.
مسیر
اهلسنت ایران تقریب، وحدت، اخوت و منطق گفتمان است و ما از راه قانون
خواستههایمان را پیگیری می کنیم. منطق اهلسنت منطق خشونت و تفرقه نیست.
اهلسنت با برادران شیعه احساس برادری دارند و هیچ مشکلی بین شیعه و سنی
وجود ندارد و انتظار داریم که علما و ائمه جمعه و شخصیتها از اینگونه
سخنان اجتناب نمایند.
مراجع تقلید و علما باید مسیر رهبر انقلاب را در
زمینه وحدت اسلامی دنبال کنند؛ مسیری که رهبری جمهوری اسلامی دارند و برای
تحکیم وحدت، مجمع التقریب را ایجاد کردهاند و همیشه از وحدت سخن میگویند.
اظهاراتی که درباره جمعیت اهلسنت در مشهد بیان شده است نیز واقعیت
ندارد. از آنجایی که مشهد یک شهر تجاری، فرهنگی، زیارتی و سیاحتی است،
اهلسنتی که در منطقه هستند و قبلا هم بودهاند، از روستاهای اطراف مشهد
به این شهر میروند. این مهاجرت نه تنها در مشهد بلکه در همه شهرها صورت
میگیرد و با توجه به مشکلات و عدم وجود امکانات کافی، مردم روستا به شهرها
مهاجرت میکنند. تا جایی که ما بررسی کردیم اتفاق جدیدی در مشهد نیفتاده
است. بعضی روستاهای اهلسنت اطراف شهر مشهد به علت گسترش شهر، در حوزه شهری
قرار گرفتهاند و تعداد معدودی مهاجرت روستائیان به این شهر صورت گرفته
است. لذا آقایان نباید نگران باشند.
سنیآنلاین: با توجه به پیامدهای چنین اظهاراتی، درخواست شما از بزرگان نظام و خصوصا از رهبر انقلاب در چنین شرایطی چیست؟
مولانا عبدالحمید: از نزدیکان و اطرافیان مراجع انتظار میرود که گزارشهایی را که به دفاتر مراجع محترم میرسد مورد بررسی و تحقیق قرار داده و سپس به مراجع تحویل دهند. از رهبر معظم انقلاب نیز انتظار داریم که این افراد را ارشاد نمایند که این قبیل حرفها از سوی آنان به ویژه ائمه جمعه مطرح نشود. مقام معظم رهبری که بر همه نظارت دارند ارشاد کنند که حرفهای اختلافی نزنند.
سنیآنلاین: برخی افراد از تریبون های متعدد از جمله رسانهها و حتی از تریبون مجلس مسئله ناامنی در استان را خیلی بزرگ جلوه میدهند و آن را به مسائل مذهبی ربط میدهند و حتی مدعی هستند که امنیت نباید به مردم این منطقه داده شود. نظر شما در این باره چیست؟
مولانا عبدالحمید: امنیت در استان زمانی میتواند ایدهآل و مطلوب باشد که بین مردم استان و مقامات انتظامی و امنیتی و سایر مقامات همسویی وجود داشته باشد. در اینجا اگر دولت بخواهد امنیت ایجاد کند و مردم را در نظر نگیرد، هزینههای تامین امنیت بسیار بالا میرود و مردم هم به تنهایی نمیتوانند امنیت را برقرار کنند. وقتی همسویی و همگرایی باشد امنیت برقرار میشود. ولی با توجه به اینکه استان مرزهای طولانی با افغانستان و پاکستان داشته و در این دو کشور امنیت وجود ندارد، طبیعی است که گاهی مواردی از ناامنی پیش میآید. در همه شهرهای ایران حتی بیشتر از اینجا اتفاقاتی میافتد، اما در آن شهرها تضاد وجود ندارد و گروهی از ناامنی نان نمیخورند و از این راه به پست و موقعیت نمیرسند. مشکلی که اینجا وجود دارد این است که عدهای فکر میکنند با برقراری امنیت نانشان آجر میشود و اگر امنیت حاصل شود دیگر نمیتوانند آن حرفها را بزنند و در مجلس داد بکشند. این حرفهایی که الان برخی آقایان مطرح میکنند به این دلیل است که آنها احساس میکنند که با روی کار آمدن دولت مردمی تدبیر و امید و توجه این دولت به اقوام و مذاهب، مشکلات امنیتی استان حل خواهد شد و آنان در آینده جایگاهی نخواهند داشت و نمیتوانند از این راه نان بخورند. تمام نگرانی آنها فقط همین است. وگرنه در استانی که حدود 20 فرمانداری داشته و به اندازه چند کشور اروپایی وسعت داشته و فقر و بیسوادی و مشکلات اقتصادی و... وجود دارد، امکان بروز چند اتفاق، امری عادی است. درست در زمانی که دولت جدید میخواهد کارخانههای تعطیل شده و شهرکهای صنعتی را راه اندازی کند و اشتغال ایجاد کند، این افراد فریاد میکشند که فلان جا اتفاقی افتاده است، اینها فقط به خاطر موقعیت خودشان فریاد میزنند. عدهای از همین کانال رأی آورده و به مجلس رفتهاند، نه با رأی واقعی، بلکه با رأی بادآوردهی سحر و احساس میکنند که با شرایط جدید در آینده رأیی نخواهند داشت و در دولت تدبیر و امید از چنان معجزهای خبری نخواهد بود. اینها نگران گروگانها و شهیدان نیستند، بلکه نگران موقعیت شخصی خود و گروهشان هستند. و إن شاءالله با تدبیر دولت استان مسیر امنیت را پیموده و با معلول ناامنی مبارزه شده و استان امن خواهد شد.
سنیآنلاین: برخی از رسانهها گفتهاند سواد دینی مردم این منطقه پایین است و به همین دلیل افراطیگری در این منطقه زیاد است. آیا واقعا سواد دینی مردم در این منطقه پایین بوده و حوزه های علمیه نقشی در بالا بردن سواد دینی مردم نداشتهاند؟
مولانا عبدالحمید: سواد دینی مردم در سطح بالایی است و الحمدلله نسبت به گذشته بسیار تغییر کرده است و از بسیاری از مناطق دیگر از این نظر در سطح بالاتری قرار داریم. مردم در بین راهها در اوقات نماز ماشینهایشان را متوقف کرده و زن و مرد نماز میخوانند و الحمدلله حوزههای علمیه فعالیت میکنند. اما در گذشته دولتها توجهی به سواد و تحصیل مردم نداشتهاند و اگر هزینهای هم کردهاند، سیاستها و برنامهریزیهایشان خوب نبوده است. لذا اگر مردم از نظر سواد از برخی مناطق دیگر پایین باشند، اما از نظر دینی از خیلی مناطق دیگر بالاتر هستند.
سنیآنلاین: ارتباط مردم با روحانیت و علمای دینی چگونه است؟
مولانا عبدالحمید: مردم این منطقه علاقه زیادی به علماء دارند و از آنجایی که ارتباط مردم با دین ارتباط خوبی است برای علما احترام زیادی قائل هستند و بسیاری از مشکلات خود را با علما در میان میگذارند. نظام کشور نیز نظام جمهوری اسلامی و یک نظام دینی است و مردم معتقدند که مشکلاتشان را باید از طریق علما پیگیری کنند. و مردم علما را امانتدار و نسبت به مسایل خود دلسوز میدانند و این مسایل سبب گردیده تا ارتباط مردم با علما بیشتر گردد.
سنیآنلاین: یکی از نشریات نوشته بود که "حضور و فعالیت گروههای افراطی در منطقه ناشی از فقدان گروههای دینی اصیل و منابع نامعتبر دینی است" و مدعی شده بود که "فعالیتهای دینی و مراکز تبلیغی در استان توسط افراطیون اداره میشود" این ادعاها تا چه اندازه درست هستند؟
مولانا
عبدالحمید: در استان سیستان و بلوچستان همه اعتدالگرا هستند و به همین
دلیل بالاترین رأی را به آقای روحانی دادند چون احساس کردند که ایشان
اعتدالگرا هستند. افراطیون در این استان وجود ندارند و اگر باشند تعدادشان
چنان اندک است که اصلا به حساب نمیآیند. در استان عقلانیت حاکم است و
مدراس ما در دست علمای وجیه و سرشناسی است و همه مدارس شواریی دارند که در
آن تصویب شده است که هیچ کس اجازه ندارد علیه مذاهب اسلامی، خصوصا شیعه
حرفی بزند و اگر مدرسی از مسائل اختلافی حرفی بزند نمیتواند در مدارس ما
کار کند. مسیری که علمای این منطقه میپیمایند مسیر تقریب بینالمذاهب،
قانون و اخوت و برادری است. در این مدارس تندروی جایگاهی ندارد. کسانی که
خلاف این را ادعا میکنند، هیچ شناختی از مدارس ما ندارد و گزارشهایی که
در این رابطه منتشر میشوند از طرف افراد دروغگو و مغرض هستند و یا از
سایتهای تندرو و افراطی نقل میشوند که این سایتها از جای دیگری آب
میخورند. اینها افراطیون و تندروهایی هستند که فعالیتهایشان نه به نفع
کشور و نظام است و نه به نفع تشیع و ملت ایران.
این افراد حتی در مسیر
رهبر انقلاب نیستند و از رهبری حرف شنوی ندارند. اگر گاهی از ایشان سخنی را
نقل میکنند بخاطر این است که فضای امنی برای فعالیتهای خود ایجاد کنند.
رویهای را که برخی از این سایتهای تندرو در پیش گرفتهاند رویه تفرقه و
اهانت به اهلسنت است و مجلهای که در رأس آن شخصیتهای بسیار موجه و خوبی
قرار دارند و یا نمایندگان مجلس آن را اداره میکنند بعید است که از این
سایتها مطالبی را نقل کرده یا مورد استناد و قضاوت قرار دهد. علت به وجود
آمدن برخی از مشکلات عدم اجرای عدالت و نبود نگاه یکسان در گذشته بوده است.
سنیآنلاین: چرا عدهای بعد از اینکه بحث آزادی گروگانها پیش آمد و بعد از همکاری مردمی درباره جاری ساختن آب هیرمند به جای این که خوشحال باشند عصبانی شدند و شدت حملات به شما و جامعه روحانیت اهلسنت بعد از این قضایا افزایش یافت؟ همچنین در مورد تعامل علماء و جامعه اهلسنت با دولت جدید به نظر میرسد که این تعامل دولت و روحانیون به جای اینکه بسیاری را خوشحال کند ناراحت کرده است. علت چیست؟
مولانا عبدالحمید: علت اصلی نگرانی که در بعضی محافل وجود دارد این است که اهلسنت با اجماع نسبی به جناب آقای روحانی رای دادند و الان نیز با این دولت نزدیک هستند و این اختلاف همان اختلاف جناحی و حزبی است که این افراد اظهار میکنند. دوم این که بعضی راضی نیستند در اذهان ملت ایران تصویر واقعی و مثبتی از علمای اهلسنت بوجود بیاید که اینها برای جامعه مفید هستند و به نفع کشور هستند و از این که این علما در آزادی سربازان نقش داشتند و سبب خوشحالی ملت گردیدند، خوششان نیامد و همه این تبلیغات سوء را به همین دلیل انجام دادند که در حقیقت بیانصافی بزرگی را مرتکب شدند و الله تعالی شنیدند و دانستند که چه گفتند.
سنیآنلاین: در هفتهنامه پنجره که شما به آن اشاره کردید ادعا شده که شما نامهای را که در 28 شهریور سال گذشته در رابطه با 26 زندانی کُرد محکوم به اعدام برای رهبر انقلاب نوشتید، هدف شما از این نامه این بوده که "رهبری بلامنازع" خود را برای اهلسنت کشور ثابت کنید. نظر شما چیست؟
مولانا عبدالحمید: من نه در گذشته چنین ادعائی داشتهام و نه الان دارم و نه هیچ زمانی چنین مسالهای در ذهنم خطور کرده است. من به عنوان مسئولیت شرعی و وظیفه ملی و به خاطر خیرخواهی نسبت به جمهوری اسلامی این نامه را نوشتم. ما وقتی چیزی را خیر بدانیم و آن را انجام ندهیم نزد الله تعالی مورد مؤاخذه قرار میگیریم و "معذرة إلی ربنا". این خوابی که اینها برای ما میبینند واقعیت ندارد و کسانی که در این استان با ما هستند اعم از شیعه و سنی، میدانند که چنین تفکری وجود ندارد.
سنیآنلاین: همچنین در این هفتهنامه ادعا شده است که آن 26 نفری که شما از آنها به عنوان "زندانی اهلسنت" یاد کردید، "تروریستهای تکفیری" بودهاند. شما قبل از اینکه این نامه را بفرستید در مورد آنها تحقیق کرده بودید؟
مولانا عبدالحمید: اتفاقاتی که در سنندج افتاد و دو نفر از علما شهید شدند، ضایعه بسیار بزرگی بود و جامعه ما را شدیدا نگران ساخت. معتقدیم اگر کسی قتلی انجام دهد ما از او هیچ دفاعی نخواهیم کرد، چون شرعا الله تعالی قصاص را واجب کرده است. اما من بر این اعتقاد هستم که همه اینها تروریست نیستند، ولی اگر کسی تروری انجام داده و در فضایی بدون فشار اعتراف کرده و یا گواه شرعی علیه او وجود دارد، این حق اولیای دم است که میخواهند ببخشند یا تقاضای قصاص کنند. ولی اینکه یک گروهی را بکشیم، اگر چه افراطی یا تندرو یا به قول آقایون "تکفیری" باشند، به نظر من درست نیست. اگر کسی خلاف قانون رفتار میکند زندانی شود تا اصلاح گردد، اما کشتن این افراد تبعاتی دارد. دشمنان علیه کشور ما تبلیغ میکنند که اینها مردم خودشان را میکشند. حضرت رسول الله- صلی الله علیه و سلم- در مدینه منوره دشمنانی توطئهگر داشت که میبایست دستگیر و کشته میشدند، اما وقتی برخی از صحابه پیشنهاد دادند که آن افراد کشته شوند، رسول الله- صلی الله علیه وسلم- فرمودند که اگر من اینها را بکشم میگویند محمد افراد خودش را میکشد. ولی اگر کسی قتلی مرتکب میشد آنحضرت- صلی الله علیه وسلم- یا از اولیای دم رضایت میگرفت یا قصاص را اجرا میکرد. فقط میتوان همان قاتل را کشت، نه اینکه گروهی را دستگیر کنیم که اینها هواداران یا افراد همان گروه هستند و همه را اعدام کنیم . اگر تمام اعدامیهای زمان پیامبر اکرم- صلی الله علیه وسلم - و خلفای راشدین و خصوصا حضرت علی- کرم الله وجهه- را بشماریم از تعداد انگشتان دو دوست تجاوز نمیکنند.
شیعه نیوز با تاکید بر امانتداری متن فوق تحلیل اظهارات جناب مولوی را بر عهده کاربران عزیز میگذارد .
انتهای پیام / ف . غ
دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در دیدار با آیت الله العظمی وحید خراسانی از مراجع و علمای قم، از شناسایی و ایجاد تشکل سادات شیعه و اهلسنت خبر داد.
به گزارش جهان به نقل
از تسنیم، دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در دیدار با آیت الله
العظمی وحید خراسانی از مراجع و علمای قم، از شناسایی و ایجاد تشکل سادات
شیعه و اهلسنت خبر داد.
در ابتدای این دیدار آیتالله اراکی با
ارائه گزارشی از فعالیت های این مجمع، گفت: سیاست ما در تقریب تمرکز روی
مسائلی است که میتوان با مشارکت اهلتسنن انجام داد، بهطور مثال برگزاری
جشن میلاد پیامبر اعظم(ص) و دخت گرامیشان از این دست برنامههاست، چون
اهلسنت بهخلاف افراطیون این جشنها را بدعت نمیدانند.
مراسم مذهبی و ضدتکفیری مشترک بین شیعه و سنی را ترویج دهیم
دبیرکل
مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی افزود: ترویج و تقویت مراسم عاشورایی میان
اهلسنت، ترویج عاشورا بهنحوی که با اعتقادات اهلسنت منافات نداشته باشد،
برپایی مراسم شعرخوانی در رثای اباعبدالله(ع)، ترویج شعر و مصیبت خوانی و
برگزاری مراسم مصیبت حضرت سیدالشهداء(ع) در ایام عاشورا، شناسایی و ایجاد
تشکل سادات شیعه و اهلسنت از دیگر برنامههایی است که در پیشِرو داریم.
وی
با اشاره به فعالیت شبکههای ماهوارهای در توهین به مقدسات بعضی از مذاهب
اسلامی، گفت: باید مراسم مذهبی و ضدتکفیری مشترک بین شیعه و سنی را ترویج
دهیم. بعضی از شبکههای بین المللی در جهت تفرقه افکنی، ایجاد کینه و
دشمنی بین شیعه و سنی تلاش میکنند که به نظر میرسد جز سبّ خلفا و توهین
به مقدسات بعضی از مذاهب اسلامی هدفی ندارند.
آیتالله وحید خراسانی: سبّ و لعن بزرگان مذاهب دیگر جایز نیست
آیت
الله العظمی وحید خراسانی نیز در این دیدار گفت: دین اسلام، دین رحمت و
رسول اسلام، رسول رحمت است. این دین، آن رفتار پیغمبر و امیرالمؤمنین(ع)
جایی برای حرکتهای تکفیری و این تندروها باقی نمیگذارد. فقاهت در این
گونه جریانها از بین رفته است، سبّ و لعن علنی جایز نیست و دستور خود ائمه
بهخلاف این است.
وی افزود: در روایات دو مطلب آمده یکی نفی و
دیگری اثبات، نفی اینکه نباید با اتباع مذاهب دیگر دشمنی کرد و به مقدسات
آنها توهین نمود و لعن و سبّ بزرگان آنها جایز نیست، زیرا موجب دور کردن
آنها از اهلبیت(ع) و معارف آنها میشود، دیگر اینکه فرمودند: "در
نمازهای جماعت آنها شرکت و به آنها محبت کنید، از مرضای آنها عیادت و سخنان
و معارف ما را برای آنها بیان کنید".
این مرجع تقلید ضمن استقبال
از هدف مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی در خصوص شناسایی و ایجاد تشکل سادات
شیعه و اهلسنت، گفت: این قضیه بسیار حائز اهمیت است. سیادت اگر فهمیده شود
از اسباب تقویت و ترویج دین است. هم سادات و هم اولادی که از سوی مادر
منتسب هستند بلااشکال بهحکم کتاب و سنت هم اولادند، منتهی در رسیدن خمس
بین سید مرتضی و بقیه اختلاف هست که موضوع در خمس، هاشمی است و این در
اولاد منتسب از مادر صدق نمیکند.
کد مطلب: 361996
آدرس مطلب: http://jahannews.com/vdcb98bf0rhb09p.uiur.html
بدنش به خون نیاز داشت. کادر پزشکی هر چه خون به او تزریق میکردند وارد رگ نمیشد! حمیدرضا به آنها گفته بود «محال است خون غیرمسلمان به بدنم وارد شود.»
به گزارش جهان به نقل از فارس؛
«تنها ۹ سال با هم زندگی کردیم... خاطرات قشنگی از آن روزها دارم...» و این
آغاز صحبتهای زن بود که تمام داستان زندگیاش را به قهرمان آن مرتبط
میدانست... قهرمانی با تمامی شاخصهای ابعادی و روحی آن. آنقدر
غرق احساس از مرد زندگیاش حرف میزد، که گویی تمام حیات مادی و معنویاش
را تنها در آن "۹ سال باهم بودن..." میبیند. خدا او را از جنگ بازگردانده
بود. خدا او را دوباره به "اعظم" داد تا بیشتر به داشتن این دارایی شیرین
با او بودن ببالد.
حال سالها از آن «۹ سال باهم بودن» آنها میگذرد
و باز این "اعظم" است که لحظات کوتاه و پراکنده آن روزها را دائماً با خود
مرور میکند تا شاید...
آنچه در ادامه میآید، گوشههایی از خاطرات
«اعظم صابری قمصری» همسر گرانقدر شهید شیمیایی «حمید رضا مدنی قمصری» است.
از شهید حمید رضا، یا به قول همسرش «حمید آقا»، دستنوشتهها و خاطراتی به
جا مانده که کنجکاوی ما را برای شناختن بیشتر روحیات او تحریک کرد، چنانچه
با خود او نیز بواسطه این دستنوشتهها و خاطرات پراکندهای که از او نقل
شده، آشنا شده بودیم.
کد مطلب: 362108
آدرس مطلب: http://jahannews.com/vdchvinx623n-zd.tft2.html
شاهین
نجفی مرتد که قطعه اشعاری توهین آمیز در مورد ائمه (ع) را به ویژه امام
علی النقی (ع) و امام رضا (ع) در سال گذشته از وی در فضای مجازی منتشر شد و
با بازتاب گسترده از سوی مسلمانان به ویژه شیعیان روبرو شد در کنسرتی علنی
به امام علی النقی(ع) توهین مجدد کرد و شعری جدید را خواند که دل هر
مسلمانی را به درد می آورد. این خواننده موهن
که سال گذشته در قطعه شعری مستقیما به توهین و هتاکی به امام علی النقی (ع)
دست زده بود در کنسرتی در آلمان مجددا به امام علی النقی (ع) توهین ها و
هتاکی های شرم آورتری کرده و در قطعه شعری جدید به توهین و هتاکی پرداخته
است
تصویر بالا شاهین نجفی در حال نشان دادن نماد شیطان پرستی است که رسما در
آهنگ ها و ترانه های موهن و ضد اسلامی اش که مستقیما به مقدسات و ائمه از
جمله امام علی النقی (ع) و امام رضا (ع) توهین و از شیطان به عنوان منجی
یاد می کند، رسما شیطان پرستی اش را در مقابل دوربین ها در پایان کنسرت
دیروزش در آلمان علنی کرده است و اعلام کرده که با اشعارش به رویاروی نعوذ
بالله با خداوند می رود.
این خواننده فاسد و بی بند وبار و موهن که حکم ارتدادش از سوی مراجع معظم
تقلید رسما صادر شد جهت خوش رقصی بیشتر برای سرکردگان شیطان پرست و ضد
اسلامی و ضد بشری اش کتابی را با عنوان “وقتی خدا خوابه” به زبان فارسی
منتشر کرده است که پروژه توهین و هتاکی هایش را با خداوند به پایان برساند.
این مرتد شیطان پرست در این کتاب سراسر توهین و شیطان آلود که رسماً به
خداوند توهین کرده است سعی نموده شیطان را علنی در مقابل خداوند مطرح کند.
شاهین نجفی که به دلایل مختلف فساد و جرایم دیگر که از او در ایران سر زده
بود به طور غیر قانونی از کشور گریخته بود بارها با منافقین و سلطنت طلب ها
دیدار داشته و از آنها رسما خط و ربط می گیرد و مشخص است که ندای این حرام
زاده که به مقدسات شیعیان و مسلمانان و این بار به خداوند توهین و هتاکی
می کند از سوی منافقین و دیگر گروه های مخالف نظام مقدس جمهوری اسلامی است
که شاهین نجفی این هرزه بی ریشه را علم کرده اند تا بتوانند جوانان ایران
اسلامی را از راه و رسم اسلام و مقدسات دور کنند .
شاهین نجفی و “گونتر والراف” خبرنگار سرشناس آلمانی و از دوستان نزدیک
سلمان رشدی در پایان کنسرت دیروز قرار گذاشته اند کتاب ” آیه های شیطانی ”
سلمان رشدی و کتاب موهن “وقتی خدا خوابه ” را در مسجدی در آلمان بخوانند تا
مردم بدانند که هیچ محدودتی برای آزادی بیان وجود ندارد!!!
بر اساس گزارش های رسیده برخی از حاضران در این کنسرت به شاهین نجفی حمله ور شده اند که مورد ضرب و شتم منافقین قرار گرفته اند.
گونتر والراف خبرنگار سرشناس آلمانی که از دوستان نزدیک سلمان رشدی مرتد
است اخیرا ارتباط های نزدیکی به شاهین نجفی پیدا کرده است و رابط میان
سلمان رشدی و شاهین نجفی بوده است که این دو مرتد به یکپارچگی برای توهین
جدیدی برسند.
هنوز برخی افراد در داخل کشور معتقد هستند که شاهین نجفی توهین و هتاکی به
ائمه اطهار(ع) نکرده است و همچنان متاسفانه شاهین نجفی را برای خودشان الگو
می خوانند که لازم است تحقیق و تفحص کوچکی در مورد این شیطان پرست که این
بار با منتشر کردن کتاب ضد خداوند توهین و هتاکی را به انتها رسانده است
کمی تفکر و تائمل نمایند .
منبع : http://www.arshnews.ir
| |
منزلت خانه فاطمه (سلام الله علیها) 1-خانه انبیاء احترام ویژهاى دارد که کسى حق ورود بدون اجازه ندارد:
یَأَیُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ لاتَدْخُلُواْ بُیُوتَ النَّبِىِّ إِلا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ. الأحزاب /53.
اى افرادى که ایمان آوردهاید! در خانه هاى پیامبر داخل نشوید مگر به شما داده شود.
2-شکى نیست که خانه حضرت صدیقه طاهره خانه پیغمبر محسوب میشود همانطورى که در تفاسیر متعدد اهل سنت ذیل آیه شریفه:
فِى بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُو یُسَبِّحُ لَهُو فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْأَصَالِ. النور/36.
در خانه هایى که خدا رخصت داده که [قدر و
منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود. در آن [خانه] ها هر
بامداد و شامگاه او را نیایش میکنند.
سیوطى و دیگران از قول ابوبکر از نبى
مکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل کردهاند که خانه علی و زهرا علیهما
السلام از با فضیلتترین خانههاى انبیاء محسوب میشود:
وأخرج
ابن مردویه عن أنس بن مالک وبریدة قال: قرأ رسول الله صلى الله علیه
وسلم هذه الآیة ) فی بیوت أذن الله أن ترفع ( فقام الیه رجل فقال: أی
بیوت هذه یا رسول الله قال: بیوت الأنبیاء. فقام الیه أبو بکر فقال: یا
رسول الله هذا البیت منها ـ البیت علی وفاطمة ـ قال: نعم من أفاضلها.
السیوطی، عبد الرحمن بن الکمال جلال الدین (متوفای911هـ)، الدر المنثور، ج 6، ص 203، ناشر: دار الفکر - بیروت – 1993 م؛
الثعلبی
النیسابوری أبو إسحاق أحمد بن محمد بن إبراهیم (متوفای427هـ) الکشف
والبیان، (متوفای 427 هـ - 1035م)، ج 7، ص 107، تحقیق: الإمام أبی محمد بن
عاشور، مراجعة وتدقیق الأستاذ نظیر الساعدی، ناشر: دار إحیاء التراث
العربی - بیروت، الطبعة: الأولى، 1422هـ-2002م؛
الثعالبی،
عبد الرحمن بن محمد بن مخلوف (متوفای875هـ)، الجواهر الحسان فی تفسیر
القرآن، ج 7، ص 107، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات – بیروت.
الآلوسی
البغدادی، العلامة أبی الفضل شهاب الدین السید محمود (متوفای1270هـ)،
روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم والسبع المثانی، ج 18، ص 174، ناشر:
دار إحیاء التراث العربی – بیروت.
رسول خدا (ص) این آیه را تلاوت فرمود،
شخصى پرسید: این کدام خانه ها است؟ فرمود: خانه هاى پیامبران. ابوبکر
پرسید: آیا خانه علی و فاطمه هم از همان خانه ها است؟ فرمود: بلی، از
برترین آن است.
پیش بینی پیغمبر اکرم از شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
یکى از دلیلهاى شیعیان براى اثبات مصیبتهاى وارده بر حضرت زهرا سلام الله علیها و شهادت آن بانوى گرامی، روایتى است که، صدر الدین، ابوالمجامع جوینى در کتاب معتبر فرائد السمطین آورده است. وى در این کتاب مىنویسد: روزى پیامبر صلى الله علیه وآله نشسته بود، حسن بن علی علیهما السلام وارد شد، دیدگان پیامبر که بر حسن افتاد، اشک آلود شد، سپس حسین بن علی بر آن حضرت وارد شد، مجدداً پیامبر گریست. در پى آن دو، فاطمه و علی علیهما السلام بر پیامبر وارد شدند، اشک پیامبر با دیدن آن دو نیز جارى شد، از پیامبر علت گریه بر فاطمه را پرسیدند، فرمود: وَأِنِّی لَمَّا رَأَیْتُهَا ذَکَرْتُ مَا یُصْنَعُ بِهَا بَعْدِی کَأَنِّی بِهَا وَقَدْ دَخَلَ الذُّلُّ فی بَیْتِهَا وَانْتُهِکَتْ حُرْمَتُهَا وَغُصِبَتْ حَقُّهَا وَمُنِعَتْ إِرْثُهَا وَکُسِرَ جَنْبُهَا [وَکُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَأُسْقِطَتْ جَنِینُهَا وَهِیَ تُنَادِی یَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابْ وَتَسْتَغِیثُ فَلَا تُغَاثْ... فَتَکُونُ أَوَّلَ مَنْ یَلْحَقُنی مِنْ أَهْلِ بَیْتِی فَتَقَدَّمَ عَلَیَّ مَحْزُونَةً مَکْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة. فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِکَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَعَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَخَلِّدْ فِی نَارِکَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِکَةُ عِنْدَ ذَلِکَ آمِین. الجوینی، ابراهیم بن محمد بن مؤید (متوفای 722هـ)، فرائد السمطین، ج2، ص 34 و 35، ناشر: مؤسسة المحمودی ـ بیروت، 1400هـ. زمانى که فاطمه را دیدم، به یاد صحنهاى افتادم که پس از من براى او رخ خواهد داد، گویا مىبینم ذلت وارد خانه او شده، حرمتش پایمال گشته، حقش غصب شده، از ارث خود ممنوع گشته، پهلوى او شکسته شده و فرزندى را که در رحم دارد سقط شده؛ در حالى که پیوسته فریاد مىزند: وا محمداه!؛ ولى کسى به او پاسخ نمىدهد، کمک مىخواهد؛ اما کسى به فریادش نمىرسد. او اول کسى است از خاندانم که به من ملحق مىشود؛ و در حالى بر من وارد مىشود که محزون، نالان، غمگین، حقش غصب و شهید شده است. در آن حال عرض مىکنم: خدایا لعنت کن هر که به او ستم کرده، کیفر ده هر که حقش را غصب کرده، خوار کن هر که خوارش کرده و در دوزخ مخلد کن هر که به پهلویش زده تا این که فرزندش را سقط کرد، و ملائکه آمین گویند. برای بررسی بیشتر در مورد رجال این این روایت لطفا اینحا کلیک کنید.
هجوم به خانه وحی در چهار مرحله صورت گرفته است یک : تهدید دو: تهدید همراه فتیله آتش زا سه: تهدید و آتش کشیدن خانه وحی چهار: شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها . عزیزان خواننده ما فقط اینجا روایات را نقل میکنیم و بحث رجال و صحت احادیث رو در زیر اسکن ها برای شما لینک گذاشته ایم تا با سهولت کامل از رجال روایات مطلع شوید. 1. تهدید به سوزاندن خانه: طبری گوید: حَدَّثَنَا ابْنُ حُمَیْدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَرِیرٌ، عَنْ مُغِیرَةَ، عَنْ زِیَادِ بْنِ کُلَیْبٍ، قَالَ: أَتَى عُمَرُ بْنُ الْخَطَّابِ مَنْزِلَ عَلِیٍّ وَفِیهِ طَلْحَةُ وَالزُّبَیْرُ وَرِجَالٌ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ، فَقَالَ: وَاللَّهِ لأَحْرِقَنَّ عَلَیْکُمْ أَوْ لَتَخْرُجُنَّ إِلَى الْبَیْعَةِ فَخَرَجَ عَلَیْهِ الزُّبَیْرُ مصلتا بالسیف، فَعَثَرَ فَسَقَطَ السَّیْفُ مِنْ یَدِهِ، فَوَثَبُوا عَلَیْهِ فاخذوه. الکتاب: تاریخ الطبری المؤلف: محمد بن جریر بن یزید بن کثیر بن غالب الآملی، أبو جعفر الطبری (المتوفى: 310هـ) (صلة تاریخ الطبری لعریب بن سعد القرطبی، المتوفى: 369هـ) الناشر: دار التراث - بیروت الطبعة: الثانیة - 1387 هـ عدد الأجزاء: 11 -ج3 ص202 عمر بن خطاب به خانه علی آمد در حالى که گروهى از مهاجران در آنجا گرد آمده بودند. به آنان گفت: به خدا سوگند خانه را به آتش مى کشم؛ مگر اینکه براى بیعت بیرون بیایید. زبیر از خانه بیرون آمد درحالى که شمشیر کشیده بود، ناگهان پاى او لغزید و شمشیر از دستش افتاد، در این موقع دیگران هجوم آوردند و شمشیر را از دست او گرفتند. بررسی رجالی روایت طبری لطفا اینجا را کلیک کنید.
ابن أبی الحدید گوید:
عن سلمة بن عبد الرحمان قال: فجاءعمر الیهم فقال: «والذى نفسى بیده لتخرجنّ إلى البیعة أو لأحرقنّ البیت علیکم . شرح نهج البلاغه: ابن ابی الحدید انتشارات دارالجبیل ج2 ص45 ابن أبیشیبه (متوفای225) میگوید: نقلهای تاریخی حاکی از آن است که حضرت
زهراعلیهاالسّلام، تهدیدِ عمر بن خَطّاب مبنی بر سوزاندنِ خانه را جدّی
دانسته و به واقعی بودنِ آن تصریح فرمودهاند؛
فَقالَتْ: ... وَ أیْمُ اللهِ لَیُمْضِیَنَّ لِما حَلَفَ عَلَیْهِ... (الکتاب: الکتاب المصنف فی الأحادیث والآثار المؤلف: أبو بکر بن أبی شیبة، عبد الله بن محمد بن إبراهیم بن عثمان بن خواستی العبسی (المتوفى: 235هـ) المحقق: کمال یوسف الحوت الناشر: مکتبة الرشد - الریاض الطبعة: الأولى، 1409 عدد الأجزاء: 7 دارالتاج- ج7 ص432) آن بانو فرمود: ... به خدا سوگند، او به آنچه برایش سوگند خورده، عمل میکند. 2. آوردن وسائل آتش سوزى و بى توجهى خلیفه دوم بر اعتراض مردم: ابن قُتَیْبَه (متوفّای 276) می گوید:
ابن شَحْنه، متوفّای (882) میگوید:وقال عمر: والذى نفس عمر بیده لتخرجنّ أو لأحرقنّها على من فیها! فقیل له: یا أباحفص إنّ فیها فاطمة!! فقال: وإن. الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 30، باب کیف کانت بیعة علی رضی الله عنه، تحقیق: الشیری، ناشر: دارالاضواء أعلام النساء لعمر رضا کحالة موسسه الرساله ج4 ص114 و ابوبکر غیبتِ گروهی را ـ که از بیعتِ با او [با حضورشان] نزد علی سرپیچی کرده بودند ـ ، احساس کرد؛ لذا عمر را به سراغشان فرستاد.او آمد و ـ در حالی که آنان درخانه علی بودند ـ صدایشان زد.آنان از بیرون آمدن امتناع ورزیدند.عمر هیزم طلبید و گفت:قسم به آن که جانم در دست اوست، یا بیرون میآیید یا بیتردید خانه را ـ با هر کس که در آن است ـ، به آتش میکشم. إنَّ عُمَرَ جاءَ إلی بَیْتِ عَلِیٍّ لِیُحْرِقَهُ عَلی مَنْ فِیهِ.
(روضة المناظر تألیف: ابن شَحْنه، متوفّای 882 دارالکتب العلمیه ج1 ص101) عمر سوی خانه علی آمد تا خانه را با اهلش بسوزاند. 3. آوردن وسائل آتش سوزی ودرگیرى لفظى میان حضرت صدیقه و خلیفه دوم: بَلاذُری (متوفّای 279) میگوید:
أنَّ أبابَکْرٍ أرْسَلَ إلی عَلِیٍّ یُرِیدُ الْبَیْعَةَ، فَلَمْ یُبایِعْ. فَجاءَ عُمَرُ وَ مَعَهُ فَتِیلَةٌ فَتَلَقَّتْهُ فاطِمَةُ عَلَی الْبابِ. فَقالَتْ فاطِمَةُ: یَابْنَ الْخَطّابِ! أتُراکَ مُحْرِقاً عَلَیَّ بابِی؟! قالَ: نَعَمْ... (أنساب الأشراف بلاذری دارالمعارف ج1 ص586) ابوبکر سراغ علی فرستاد تا بیعت بگیرد و او بیعت نکرد.عمر با آتش آمد و فاطمه او را بر آستانه درب دید.فاطمه فرمود: پسر خَطّاب! آیا تو دربِ خانهام را به آتش میکشی؟عمر گفت: آری. بررسی رجالی روایت بلاذری لطفا اینجا را کلیک کنید. ابوالفداء گوید: وکذلک تخلف عن بیعة أبی بکر أبو سفیان من بنی أمیة ثم إن أبا بکر بعث عمر بن الخطاب إِلى علی ومن معه لیخرجهم من بیت فاطمة رضی الله عنها، وقال: إِن أبوا علیک فقاتلهم. فأقبل عمر بشیء من نار على أن یضرم الدار، فلقیته فاطمة رضی الله عنها وقالت: إِلى أین یا ابن الخطاب؟ أجئت لتحرق دارنا؟ قال: نعم. الکتاب:
المختصر فی أخبار البشر المؤلف: أبو الفداء عماد الدین إسماعیل بن علی
بن محمود بن محمد ابن عمر بن شاهنشاه بن أیوب، الملک المؤید، صاحب حماة
(المتوفى: 732هـ) الناشر: المطبعة الحسینیة المصریة الطبعة: الأولى عدد
الأجزاء: 4 - ج1 ص164
ابن عبد ربّه (متوفّای 328) می گوید: اَلَّذِینَ
تَخَلَّفُوا عَنْ بَیْعَةِ أبِیبَکْرٍ... فَأمّا عَلِیٌّ وَ
الْعَبّاسُ وَ الزُبَیْرُ فَقَعَدُوا فِی بَیْتِ فاطِمَةَ حَتّی بَعَثَ
إلَیْهِمْ أبُوبَکْرٍ، عُمَرَ بْنَ الْخَطّابِ؛ لِیُخْرِجَهُمْ مِنْ
بَیْتِ فاطِمَةَ، وَ قالَ لَهُ:إنْ أبَوْا فَقاتِلْهُمْ!فَأقْبَلَ
عُمَرُ بِقَبَسٍ مِنْ نارٍ عَلی أنْ یُضْرِمَ عَلَیْهِمُ الدّارَ...
(العقد الفرید جلد 5، صفحه 13 ـ 14، چاپ: بیروت، 1404 هـ؛ دارالکتب العلمیه و جلد 3، صفحه 64، چاپ: مصر، 1353 هـ) آنان که از بیعتِ با ابوبکر سرپیچی کردند...امّا علی و عبّاس و زبیر، در خانه فاطمه تحصّن کردند تا جایی که: ابوبکر، عمر بن خَطّاب را به سراغ آنان فرستاد تا ایشان را از خانه فاطمه بیرون آورد؛ و به او گفت: اگر امتناع ورزیدند، با آنان بجنگ.لذا عمر با شعلهای از آتش پیش آمد تا خانه را همراه با آنان به آتش کشد. 4 . حمله خلیفه دوم به حضرت صدیقه طاهره
شهرستانى گوید: عن الجاحظ: إنّ عمر ضرب بطن فاطمة علیها السلام یوم البیعة حتّى ألقت الجنین من بطنها وکان عمر یصیح: إحرقوا دارها بمن فیها، وماکان فى الدار غیر علىّ وفاطمة والحسن والحسین وزینب. الملل والنحل: الشهرستانی. طبعة بیروت، دار المعرفة.ج1ص71 بررسی رجالی روایت شهرستانی لطفا اینجا را کلیک کنید
مسعودى گوید: فهجموا علیه وأحرقوا بابه، واستخرجواه منه کرهاً، وضغطوا سیّدة النساء بالباب حتّى أسقطت محسناً.
إثبات الوصیة للإمام علیّ بن أبی طالب نویسنده:مسعودی، علی بن حسین ج1 ص146 ابن حجر عسقلانى گوید:
إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن.
العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ) لسان المیزان، ج 1، ص 268، تحقیق: دائرة المعرف النظامیة - الهند، ناشر: مؤسسة الأعلمی للمطبوعات - بیروت، الطبعة: الثالثة، 1406هـ – 1986م.) عمر به فاطمه لگد زد که سبب سقط محسن گردید. صفدى گوید:
إنّ عمر ضرب بطن فاطمة یوم البیعة حتّى ألقت المحسن من بطنها.
الکتاب: الوافی بالوفیات المؤلف: صلاح الدین خلیل بن أیبک بن عبد الله الصفدی (المتوفى: 764هـ) المحقق: أحمد الأرناؤوط وترکی مصطفى الناشر: دار إحیاء التراث - بیروت عام النشر:1420هـ- 2000م عدد الأجزاء: 29 =ج6 ص15 ذهبی گوید:
إنّ عمر رفس فاطمة حتّى أسقطت بمحسن.
الذهبی، شمس الدین محمد بن أحمد
بن عثمان، (متوفای748هـ) میزان الاعتدال فی نقد الرجال، ج 1، ص 283،
تحقیق: الشیخ علی محمد معوض والشیخ عادل أحمد عبدالموجود، ناشر: دار
الکتب العلمیة - بیروت، الطبعة: الأولى، 1995م؛الذهبی،
شمس الدین محمد بن أحمد بن عثمان، (متوفای748هـ)، سیر أعلام النبلاء، ج
15، ص 578، تحقیق: شعیب الأرناؤوط، محمد نعیم العرقسوسی، ناشر: مؤسسة
الرسالة - بیروت، الطبعة: التاسعة، 1413هـ
بررسی رجالی روایت ذهبی لطفا اینجا را کلیک کنید.
ندامت ابوبکر از هجوم به خانه وحی أنا حمید أنا عثمان بن صالح، حدثنی اللیث بن سعد بن عبد الرحمن الفهمی، حدثنی علوان، عن صالح بن کیسان، عن حمید بن عبد الرحمن بن عوف، أن أباه عبد الرحمن بن عوف، دخل على أبی بکر الصدیق رحمة الله علیه فی مرضه الذی قبض فیه ... فقال [أبو بکر] : « أجل إنی لا آسى من الدنیا إلا على ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ وَدِدْتُ أَنِّی تَرَکْتُهُنَّ، ثلاث ترکتهن وددت أنی فعلتهن، وثلاث وددت أنی سألت عنهن رسول الله ، أما اللاتی وددت أنی ترکتهن، فوددت أنی لم أَکُنْ کَشَفْتُ بیتَ فاطِمَةَ عن شیء، وإن کانوا قد أَغْلَقُوا على الحرب... .المقدسی ، الاحادیث المختاره ، ص 88 ، رقم 12 عبد الرحمن بن عوف به هنگام بیمارى ابوبکر به دیدارش رفت و پس از سلام و احوالپرسى، با او گفت و گوى کوتاهى داشت. ابوبکر به او چنین گفت:من در دوران زندگى بر سه چیزى که انجام دادهام تأسف مىخورم ، دوست داشتم که مرتکب نشده بودم ، یکی از آنها هجوم به خانه فاطمه زهرا بود ، دوست داشتم خانه فاطمه را هتک حرمت نمىکردم؛ اگر چه آن را براى جنگ بسته بودند... برای بررسی بیشتر این موضوع و اسناد بیشتر اینجا را کلیک کنید. آیا فاطمه (سلام الله علیها) از شیخین راضى شد؟ ابن قتیبه گوید: هنگامى که آن دو براى عیادت آمدند، فاطمه زهرا سلام الله علیها اجازه ورود نداد و ناچار شدند به امیرمؤمنان علی علیه السلام متوسل شوند و آن حضرت وساطت کرد، در پاسخ امیرمؤمنان علیه السلام فرمود: البیت بیتک.یعنى علی جان! خانه خانه تو است، تو مختارى هر کسى را که دوست دارى اجازه ورود بدهی. امیر مؤمنان علیه السلام براى اتمام حجت و این که آن دو بعداً بهانه نیاورند که ما مىخواستیم از فاطمه رضایت بگیریم ؛ ولى علی نگذاشت ، به آن دو اجازه ورود داد . هنگامى که آن دو عذرخواهى کردند، صدیقه طاهره نپذیرفت؛ بلکه از آنها این چنین اعتراف گرفت: نشدتکما الله ألم تسمعا رسول الله یقول «رضا فاطمة من رضای وسخط فاطمة من سخطی فمن أحب فاطمة ابنتی فقد أحبنی ومن أ رضى فاطمة فقد أرضانی ومن أسخط فاطمة فقد أسخطنی شمارا به خدا سوگند مىدهم آیا شما دو نفر از رسول خدا نشنیدید که فرمود: خوشنودى فاطمه خوشنودى من، و ناراحتى او ناراحتى من است. هر کس دخترم فاطمه را دوست بدارد و احترام کند مرا دوست داشته و احترام کرده است و هر کس فاطمه را خوشنود نماید مرا خوشنود کرده است و هر کس فاطمه را ناراحت کند مرا ناراحت کرده است؟. هر دو نفرشان اعتراف کردند: آرى ما از رسول خدا اینگونه شنیده ایم. نعم سمعناه من رسول الله صلى الله علیه وسلم. سپس صدیقه طاهره فرمود: فإنی أشهد الله وملائکته أنکما أسخطتمانی وما أرضیتمانی ولئن لقیت النبی لأشکونکما إلیه. پس من خدا و فرشتگان را شاهد مىگیرم که شما دو نفر مرا اذیت و ناراحت کردهاید و در ملاقات با پدرم از شما دو نفر شکایت خواهم کرد.به این نیز بسنده نکرده و فرمود: والله لأدعون الله علیک فی کل صلاة أصلیها. به خدا قسم پس از هر نماز بر شما نفرین خواهم کرد. الدینوری، أبو محمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفای276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 17، باب کیف کانت بیعة علی رضی الله عنه، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة - بیروت - 1418هـ - 1997م. برای اطلاع بیشتر در مورد رضایت حضرت از شیخین لطفا اینجا را کلیک کنید.
هدف حضرت زهرا (سلام الله علیها) از وصیت به دفن مخفیانه چه بود؟ بخاری گوید:
«فلما تُوفیّت دَفَنها زوجُها علیٌ لیلاً و لم یؤذن بها أبابکر و صلّی علیها». (صحیح البخاری، ج5، ص82، باب غزوة خیبر) [فاطمه زهرا(سلام الله علیها)] زمانی که از دنیا رفت شوهرش علی (علیه السلام) او را شبانه دفن کرد و ابوبکر را با خبر نساخت. برای بررسی بیشتر لطفا اینجا را کلیک کنید.
|
سنت،سنت نبوی،عقاید اهل سنت و جماعت، ،شیعه و سنی،پاسخ به شبهات،مناظره شیعه و سنی-sonnat.net
اگر به غیر از ایران یک کشور مسلمان به دنبال انرژی هسته ای بود، تاکنون پرونده این کشور مشخص شده بود، اما ایران با تغییر مواضع سیاسی خود، تاکنون توانسته بر اوضاع مسلط باشد. |
وزیر خارجه دولت «جرج بوش» همچنین افزود: مسأله هسته ای ایران نمونه بارز سخن من است. اگر به غیر از ایران یک کشور مسلمان به دنبال انرژی هسته ای بود، تاکنون پرونده این کشور مشخص شده بود، اما ایران با تغییر مواضع سیاسی خود، تاکنون توانسته بر اوضاع مسلط باشد. به طبع این نتایج به دلیل رهبری است که این امور را رهبری می کند .
http://shia-online.ir/