هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )
هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )

عید ولایت مبارک (‌اهل تسنن بدانند ) هر کس من مولای اویم علی مولای اوست(

تا چشم خُم افتاد به سیمای تو ساقی
مثل همه خَم شد جلوی پای تو ساقی

دل بست به آن حالت گیرای تو ساقی
شد مثل نبی غرق تماشای تو ساقی

الیوم چه کردی که خرابت شده احمد
اکملت لکم گفته و راحت شده احمد

این سلسله عشق به موی تو رسیده
سیب دل عشاق به جوی تو رسیده

دین، چیزی کم داشت و فاصله‏اش تا کامل شدن، علی علیه‏السلام بود...

بازوی علی علیه‏السلام را گرفت و بالا برد. آسمان، هم‏پای او قد کشید. سروها، خودشان را بالا کشیدند.

نسیم، در گوش آسمان زمزمه می‏کرد:

«هر کس من پیشوای اویم، علی علیه‏السلام پیشوای اوست...»
.

روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام

دوستان عزیز لطفا تا پایان شعر همراه شاعر باشید
حال یوسف
روی پیشانی بختم خط به خط چین دیده ام 
 
بس که خود را در دل آیینه غمگین دیده ام  
 مو سپیدم موسپیدم مو سپید  
گرگ پالان دیده هستم، برف سنگین دیده ام  
آشنا هستی به چشمم صبر کن، قدری بخند  
یادم آمد، من تو را روز نخستین دیده ام 
بیستون دیشب به چشمم جاده ای هموار بود 
 
 ابن سیرین را خبر کن، خواب شیرین دیده ام.  
آه یک چشمم زلیخا آن یکی یعقوب شد  
حال یوسف را ببینم با کدامین دیده ام؟

بی تو هر لحضه مرا بیم فرو ریختن است

دوستان عزیز خواهشمندم تا پایان شعر را بخوانید تا حق شاعر ضایع نشود
بی قرار تو
بی قرار توام  و  در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و بین من  و تو فاصله هاست
آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد
بال ، وقتی قفس پر زدن چلچله هاست  
بی تو هر لحضه مرا  بیم فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست  
یوسفا ، باز که می پرسمت از مسئله ی دوری و عشق
آن سکوت تو جواب همه مسئله هاست

نظرتون در مورد این شعر چیه ؟(در رسای مولا صاحب الزمان)

نظرتون در مورد این شعر چیه ؟(در رسای مولا صاحب الزمان)
خواهش میکنم تا پایان همراهی کنید
 
ساعات عمر من همگی غرق غم گذشت
دست مرا بگیر که آب از سرم گذشت

مانند مرده ای متحرک شدم بیا
بی تو تمام زندگی ام در عدم گذشت

میخواستم که وقف تو باشم تمام عمر
دنیا خلاف آنچه که میخواستم گذشت

دنیا که هیچ جرعه آبی که خورده ام
از راه حلق تشنه ی من مثل سم گذشت

بعد از تو هیچ رنگ تغزل ندیده ایم
از خیر شعر گفتن ، حتی قلم گذشت

تا کی غروب جمعه ببینم که مادرم
یک گوشه بغض کرده که این جمعه هم گذشت

مولا شمار درد دلم بی نهایت است
تعداد درد من بخدا از رقم گذشت
حالا برای لحظه ای آرام میشوم
ساعات خوب زندگی ام در حرم گذشت

همواره در برابر لیلی جنون کم است

یوسف زلیخا !
لطفا تا پایان شعر را بخوانید تا دیگران از این شعر سوء استفاده نکنند.

همواره در برابر لیلی جنون کم است
شیرین اگر تویی به خدا بیستون کم است
تنها دلیل کثرت شاعر تویی , ولی
هر قدر شعر گفته شده تا کنون  کم است!
من آمدم که یک شبه شاعر شوم تو را
اما برای وصف تو عمر قرون کم است
من آه می کشم که چه می خواهی از دلم
باور مکن کشیدن آه از درون کم است
کاری کن ای عزیز، زلیخا شود دلم
یوسف اگر تویی، جگر غرق خون کم است