هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )
هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

هیئت محبین اهلبیت ع (شهادت‏ حضرت فاطمه زهرا (س) واقعیتى انکار ناپذیر )

این سخن ورد زبانها افتاد(دیدی اخر علی از پا افتاد)(بر دشمن و قاتلین بی بی حضرت زهرا (س) لعنت )

پاسخ به شبهات اهل سنت ( علم امام علی)

تفاوت های مذهب سنی و شیعه چیست؟ مشاهده در قالب PDF چاپ فرستادن به ایمیل
جمعه, 16 اسفند 1387 ساعت 04:12

اگر بخواهیم به تمام تفاوت های شیعه و سنی اعم از فقهی، کلامی، حدیثی، تاریخی و...بپردازیم وقت و صفحات فراوانی را به خود اختصاص می دهد که مجال آن نیست. لذا تنها به تفاوتهای اصلی اشاره می شود.

1) اختلاف اساسی شیعه و سنی برسر خلافت اسلامی و مرجعیت دینی است. اهل سنت امامت را به عنوان رهبری اجتماع قبول دارند، ولی امامت به معنای مرجعیت دینی و به معنی ولایت را نمی پذیرند. اهل تسنن برای هیچ کس حتی برای ابوبکر و عمر و عثمان چنین منصبی را قائل نیستند، از این رو عصمت را در امام و خلیفه لازم نمی دانند، ولی شیعه امامان خود را معصوم از خطا می دانند. از این رو استاد مطهری(ره) اختلاف سنی و شیعه را در بحث امامت ریشه ای می داند و می گوید: "آن چیزی که شیعه به نام امامت معتقد است، غیر از آن چیزی است که آن ها به نام امامت معتقدند. آن چه اهل تسنن به نام امامت معتقدند، یک شأن دنیایی امامت معتقدند. امام همان حاکم میان مسلمین، فردی از افرادی مسلمین که باید او را برای حکومت انتخاب کنند. آن ها بیش از حکومت بالا نرفتند، ولی امامت در شیعه مسئله ای است تالی تلو نبوت و بلکه از بعضی از درجات نبوت بالاتر است".

در هر صورت امامت نزد سنی یک مسئلة فرعی مثل نماز خواهد بود، اما امامت در شیعه مفهومی است نظیر نبوت. در حقیقت ولایت ادامه نبوت است. این از رو باید در کنار نبوت به عنوان یکی از اصول و پایه های دین مطرح گردد.

شیعیان پیرو حضرت علی‌و معتقد به جانشینی بی‌واسطة آن حضرت بعد از پیامبر گرامی‌و نص و تصریح ولایت آن حضرت در غدیرخم از طرف پیامبر اکرم‌می‌باشند که در پی آن پیامبر اسلام‌مردم را در صحرای گرم و سوزان "خُم‌ْ" متوقف کرد و با بیان خطبه‌ای از جمله فرمود: "من کنت مولاه فهذا علی مولاه‌; هر کس من مولا و ولی او بوده‌ام‌، علی‌ مولا و ولی او است‌..." و به همین مناسبت آیة 62، سورة مائده نازل شد.(الکافی‌، محمد بن یعقوب کلینی‌;، ج 1، ص 420، دارالکتب الاسلامیة‌، تهران‌.) و حدیث مذکور در منابع و کتاب‌های معتبر اهل تسنن نیز نقل شده است‌.(ر.ک‌: الدر المنثور، جلال الدین السیوطی‌، ج 3، ص 98، داراحیأ التراث العربی‌، بیروت‌.)

به اعتقاد شیعیان ولایت و امامت حضرت علی بن ابیطالب‌ در قرآن کریم نیز مورد تأکید قرار گرفته و شأن نزول آیة 55، سورة مائده که به آیه ولایت معروف است ـ و نیز بسیاری دیگر از آیات قرآن کریم دربارة حضرت علی‌می‌باشد.(ر.ک‌: تفسیر مجمع البیان‌، مرحوم طبرسی‌;، ج 2، ص 126ـ129، منشورات دارمکتبة الحیاة‌، بیروت‌.)

شیعه معتقد است که پس از حضرت علی‌امامام معصوم‌: یکی پس از دیگری جانشین پیامبر و بیان کننده قرآن و احکام الهی هستند و معتقدند که تمام وظایف و شئوون پیامبر به جز دریافت وحی تشریعی‌، برای آنان ثابت است‌، به همین جهت احکام و معارف اسلامی را از آنان دریافت نموده و پیرو مکتب اهل بیت‌: می‌باشند.

شیعیان همچنین معتقدند که پیشوای مسلمانان باید عادل‌، عالم و معصوم باشد و چنین کسی منصوب شده از ناحیه خداوند متعال است و شخص غیرمعصوم نمی‌تواند امامت و ولایت مسلمانان را بر عهده بگیرد و آیه تطهیر(احزاب‌،33) دلیل روشنی بر عصمت اهل بیت‌: می‌باشد.(ر.ک‌: تفسیر نمونه‌، آیت الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 17، ص 297ـ306، دارالکتب الاسلامیة‌، تهران‌.)

ولی اهل تسنن چنین اعتقادی را ندارند و جانشینی پیامبر گرامی‌را به بیعت جمعی از مسلمانان با فردی و یا وصیت یک خلیفه نسبت به خلیفة بعد از خود و... معتبر می‌دانند و اعتقاد دارند که برای خلافت و رهبری مسلمانان عصمت شرط نیست و مردم هر کس را برگزیدند گر چه عادل هم نباشد، کفایت می‌کند! آنان بعد از رحلت پیامبر گرامی‌به خلافت ابوبکر، عمر و عثمان معتقد هستند و حضرت علی‌را خلیفة چهارم‌! می‌دانند.

آنان منصبی را که شیعیان برای امامان معصوم‌: قائلند، قبول ندارند و اغلب آنان در احکام و معارف اسلامی از فتاوای چهار امام معروف خود و احادیثی که در کتاب‌های روایی خود مانند "صحاح ستة‌" و... جمع آوری شده‌، پیروی می‌کنند.

از آن جا که شیعیان براساس دلایل عقلی و نقلی معتبر مانند: حدیث "ثقلین‌" و دلایل دیگر در احکام و معارف اسلامی پیرو مکتب اهل‌بیت‌: ]قرآن و عترت‌[ می‌باشد; ولی اهل سنت از آنان پیروی نمی‌کنند; به همین جهت بین شیعه و اهل سنت در معارف اسلامی و احکام شرعیه مانند: وضو، نماز و... تفاوت‌هایی وجود دارد که در این باره (اختلاف معارف و احکام شرعی‌) کتاب‌های مستقلی نوشته شده که کتاب "الخلاف‌" مرحوم شیخ طوسی; بحوث فی الملل والنحل‌، آیة الله جعفر سبحانی‌; الفقه المقارن للاحوال الشخصیة بین المذاهب الاربعه السنیة والمذهب الجعفری‌، بدران ابوالعینین بدران‌; و... از جمله آن‌ها است‌.

 

2) اختلاف دیگر سنی و شیعه در مورد صحابه رسول الله است. اهل سنت معتقدند همة صحابه عادل اند. ابن حجر می گوید: "اهل سنت اجماع دارند بر این که همة صحابه عادل اند.

اما شیعه معتقد است در صحابه منافق نیز وجود داشته و آیه "افک" گواه بر این مدعا است. از طرفی در منابع شیعه و سنی پیامبر اکرم(ص) ملاک جدایی مؤمن و منافق را محبت امام علی و بغض آن حضرت قرار داده اند.

از این رو هر کس بغض علی(ع) را داشته باشد و با او بجنگد، منافق خواهد بود و در این جهت فرقی بین صحابه و غیر صحابه نیست.

شایان یاد آوری است که امروزه برخی از اهل سنت، عدالت صحابه را قبول ندارند.

 

3- اختلاف اصلی دیگر در منابع استنباط احکام اسلامی است. اهل سنت در کنار کتاب و سنت و اجماع،‌ قیاس، استحسان واجتهاد صحابه و... را نیز به عنوان یکی از منابع اصلی شناخت و تعیین احکام بر شمرده‌اند که منظور از اجتهاد،‌ عمل به رأی است. نزد شیعه و اهل بیت، قرآن و سنت دو منبع اساسی برای احکام الهی است و قیاس و عمل به رأی و اجتهاد جایگاهی ندارد. اهل بیت خود نیز حکمشان را مستند به قرآن و سنت رسول می کردند.به صورت کلی به اعتقاد شیعه امامیه , هیچ کس جز نبی اکرم (ص ) حق تشریع , تفسیر و تبیین احکام الهی را ندارد. پیامبر اکرم (ص ) از طریق اتصال به منبع غیب , از احکام الهی مطلع می شدند و مأمور به تبلیغ این احکام بودند. پس از پیامبر اسلام طبق نص و تصریح ایشان , ائمه (ع ) برای تبیین احکام الهی (و نه تشریع آن) منصوب شده اند. از جمله طبق حدیث مورد اتفاق جمیع فرق مسلمین : «انی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی ما ان تمسکتم بها لن تضلوا ابدا ; دو شیء گرانبها میان شما باقی می گذارم : کتاب خدا و اهل بیتم , مادامی که به این دو چنگ بزنید گمراه نخواهید شد».

البته اختلافات دیگری نیز در مسائل جزئی و امور عبادی وجود دارد، مانند نحوه وضو گرفتن، نحوه نماز خواندن که همه به مبنای کلامی واعتقادی بر می گردد که توضیح داده شد.

البته شباهت های سنی و شیعه زیاد است. در اصل اعتقاد به توحید و نبوت و معاد و قرآن و کعبه و وجوب نماز و روزه و زکات و بقیه فروع دین بسیاری از احکام و محرمات مانند حرمت قمار و شراب و دروغ و غیبت و... وحدت نظر وجود دارد.

 

4- همچنانکه اشاره شد اهل سنت چون به امامت و عصمت اعتقادندارند درنتیجه کلیه مسائل اعتقادی و احکام و سایر آموزه های مذهب خود را از افراد و غیر معصوم گرفته اند و اما شیعه کلیه آموزه های دینی را از امامان معصوم فراگرفته اند . شیعه تحت تعلیم امامان معصوم است و اهل سنت عمده مبانی اعتقادی و فرعی را از اشخاص حداقل قرن بعد از پیامبر مثل ابو حنیفه - احمدبن حنبل - مالک - شافعی میگیرند لذا از همین رهگذر اختلافاتی در فروعات فقهی و اصول اعتقادی داریم ضمن اینکه در اصل توحید - نبوت - معاد اصل نماز روزه و مسائل دیگر اشتراکاتی داریم اما مواردی هم مثلاً در صفات خدا - شرائط نبی و مباحثی مثل رجعت و چگونگی نماز وروزه و 000 اختلافاتی داریم .

 

‌5- با ارتحال جانسوز پیامبر گرامی اسلام‌و قطع ارتباط مسلمانان با غیب و وحی دراثر استفاده از رأی و اجتهاد شخصی‌، اختلاف‌های فراوانی بین مسلمانان بوجود آمد که از جمله آنها اختلاف در آوردن قلم و کاغذ طبق درخواست پیامبر گرامی‌پیش از وفات آن حضرت بود.

6- اختلاف دیگر در رحلت پیامبر گرامی این بود که ‌به این معنا که آیا آن حضرت می‌میرد و یا مثل حضرت عیسی به آسمان برده می‌شود که عمر بن خطاب منکر رحلت آن حضرت بود!

7- اختلاف در محل دفن آن حضرت.

‌8- اختلاف در فدک که متعلق به حضرت زهرا( سلام الله علیها) بود و... هر کدام از اختلاف‌های مذکور برای اسلام و مسلمانان زیان‌هایی را در بر داشت‌، ولی مهمترین و برجسته‌ترین این اختلافها بحث امامت و جانشینی پیامبر گرامی‌بود که سایر اختلاف‌ها را تحت الشعاع خود قرار داد.

 

کتاب جهت آشنایی بیشتر

1- کتاب محمدرضا مظفر ( عقاید شیعه ) ترجمه استشهادی

2- کتاب سید عبدالحیسن شرف الدین ( اجتهاد در مقابل نص ) جهت آشنایی با مسائل شیعه و سنی مراجعه فرماید .

3- ملل و نحل جعفر سبحانی

4- کتاب معالم المدرستین یا ترجمة آن به نام نشانه های دو مکتب علامه سید مرتضی عسگری مراجعه فرمایید.

پاسخ به شبهات اهل سنت ( علم امام علی)

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان عزیز :

همانطور که می دانید هدف اصلی من در این وبلاگ، پاسخ به شبهاتی است که بعضی از وبلاگ های اهل سنت به شیعه و شیعیان و در رآس آن به مولای متقیان، حضرت امیرالمؤمنین (ع) زده اند.

پس از بررسی این وبلاگ ها، وبلاکی یافتم که در آن اخبار جعلی و کذبی از منابع نامعتبر اهل سنت در رابطه با مولا و  جنگ های مربوط به آن و اهل بیت و صحابه ی پیامبر و ... آورده بود.

با عرض سلام و خسته نباشید خدمت دوستان عزیز :

همانطور که می دانید هدف اصلی من در این وبلاگ، پاسخ به شبهاتی است که بعضی از وبلاگ های اهل سنت به شیعه و شیعیان و در رآس آن به مولای متقیان، حضرت امیرالمؤمنین (ع) زده اند.

پس از بررسی این وبلاگ ها، وبلاکی یافتم که در آن اخبار جعلی و کذبی از منابع نامعتبر اهل سنت در رابطه با مولا و  جنگ های مربوط به آن و اهل بیت و صحابه ی پیامبر و ... آورده بود.

مثلاً خیلی از احادیثی که در شأن و مقام مولا هست را گفته است کذب و دروغ است . غدیر خم را افسانه خوانده و ...

و جالب این است که مطالب فوق را از نامعتبرترین کتب تاریخی اهل سنت بیان کرده  که همگی این دانشمندان، دشمن سرسخت شیعه بوده و به آنها لقب رافضی داده اند. مثل بوزجانی ....

دوست خوبم: من شیعه برای رد دلایل شما که سنی هستید از منابع معتبر خودتان دلیل و مدرک می آورم . پس بر شما نیز لازم است که برای رد دلایل منی که شیعه هستم از کتب معتبر خودمان یعنی شیعه، برایم دلیل و مدرک بیاورید.

تمام مطالبی که در وبلاک گذاشته اید کذب و جعلی است که از منابع نامعتبر اهل سنت بیان شده، بنابراین نمی تواند مورد قبول من شیعه باشد.

بنده قصد دارم تمام این موارد را با ذکر دلایل محکم از کتب معتبر دانشمندان خودتان رد کنم، اما چون این شبهاتی که در وبلاگ آورده اید آنقدر زیاد است که نمی شود در یک پُست جداگانه مورد بررسی قرار بگیرد به همین منظور در هر پست به چند مورد از این شبهات اشاره می کنیم...

 

اما یک نصیحت از یک برادر کوچک و دلسوز به شما دوست عزیز:

شما از روی آگاهی و عمد یا از روی ناآگاهی این اخبار را در وبلاگ می گذارید و به عبارت دیگر کار شما از این دو حال خارج نیست.

1.       اخبار جعلی را عمداً در وبلاگ  میگذارید و میدانید منابعی را که این خبرها را نقل می کنند معتبر نیستند.  

2.       اخبار جعلی را از روی ناآگاهی و جهالتاً در وبلاک خود گذاشته و از صحت و سقم منابع آن اطلاعاتی ندارید.

اگر حالت اول را در نظر بگیریم شما قطعاً گناه کار بوده اید، زیرا دارید حقایق را پنهان می کنید.

و اگر حالت دوم را در نظر بگریم بر شما لازم است ابتدا از صحت یا سقم آن منبع و خبری را که در آن ذکر شده مطالع گردید و بعد آنرا در وبلاگ بگذارید، زیرا نوشتن مطالبی را که از درستی یا نادرستی آن خبر ندارید خود نیز نوعی گناه است و یک نوع اختلاف و تفرقه انگیزی بین مذاهب مختلف است و باید در پیشگاه خداوند متعال پاسخگو باشید.

 

صحبت  دوباره ی خودم را تکرار می کنم:

همانطور که من برای رد دلایل شما از کتب معتبر خودتان ، دلیل و مدرک می آورم، شما نیز برای رد دلایل من  باید از کتب معتبر شیعه دلیل و مدرک بیاورید.»

امیدوارم متوجه حرف های شده باشید.

بنده برای اینکه راه هر گونه عذر و بهانه ای بر شما بسته باشد ، از کتب معتبر اهل سنت برایتان دلیل و مدرک می آورم .

اما توجه به یک نکته:

شما در وبلاگ خود از ارادت به  امیرالمؤمنین علی (ع) و فرزندانش و همسر بزرگوارش سخن گفته اید و از دوستی خود با این بزرگواران صحبت کرده اید، اما دوست من این کافی نیست.

چیزی که بین اهل سنت و شیعه مورد اختلاف است بحث ولایت و امامت حضرت امیرالمؤمنین (ع) و جانشینی پیامبر است. وگرنه دوست بدون اطاعت فایده ای ندارد. آدم با خواندن فقط مختصر زندگی امام علی(ع) و آن همه شجاعت و دلاوری و ایثار و نثار و ... عاشق این بزرگوار می شود و فرد عاشق او می شود. اما دوستی تنها کافی نیست.

حال که شما مولا را قبول دارید بگذار چند حدیث از خود مولا در این رابطه نقل کنم!

حدیثی است تحت عنوان «حدیث نورانیت» از لسان مبارک حضرت علی(ع) .بنده چند خط از این حدیث را برایتان نقل می کنم:

« کسی که بوده باشد تظاهر او در ولایت من بیشتر از باطنش، سبک شمرده می شود میزان او در قیامت»

 

و در قسمتی دیگر از این حدیث: خداوند از همه ی مردمان بر ولایت من پیمان گرفته، گروهی تصدیق و گروهی تکذیب کردند و در آتش معذب شدند. »

منبع : کتاب نشان از بی نشان ها – ج1 و 2

 

و در جایی دیگر مولا می فرماید:

« من وصی بودم در حالیکه آدم بین آب و گل بود»

 

اما بشنوید یک حدیث از پیامبر که در کتاب (( مناقب خوارزی))  بیان شده است:

« خداوند ایمان هیچ بنده ای را نمی پذیرد مگر آنکه در دلش ولایت علی بن ابی طالب و دشمنی و بیزاری نسبت به دشمنان وی ثابت باشد»

 

دوست خوبم امیدوارم با این چند حدیث متوجه منظور من شده باشید.

دوستی خالی کافی نیست. دوستی به همراه قبول داشتن ولایت علی (ع) می شود

دوستی خالص!

اما برویم سر شبهاتی که شما در وبلاگ خود نوشته اید.

 

۱.       گفته اید حدیث « انا مدینه العلم وعلی بابها» حدیث جعلی و کذب است و اینرا از منابع نامعتبر اهل سنت ذکر کرده اید .

 

2.                  داناترین صحابه ی پیامبر را ابوبکر معرفی کرده اید.

3.       گفته اید این حدیث را که علی (ع) فرموده « بپرسید قبل از اینکه مرا نیابید» به مردمی گفته که تازه ایمان آورده اند، به عبارت دیگر غیرمستقیم گفته اید علی (ع) دارای علم زیادی نیست و علم او ماند بقیه مردم معمولی است.

 

حالا خوب به دلایل بنده گوش کنید:

بررسی مورد اول: با استفاده از منابع نامعتبر اهل سنت گفته اید که حدیث نبوی « من شهر علمم و علی در آن» حدیث جعلی و کذب است.

اولا منابع فوق مورد قبول ما نمی باشد.

ثانیا چه دلیلی دارید که نشان دهد حدیث فوق جعلی است. لذا ان دانشمندانی که نام برده ایدبنا به چه دلایلی حدیث فوق کذب و دروغ خوانده اید.

در صورتی که خیلی از دانشمندان و علمای سنی این حدیث را تأیید کرده در کتاب های خود آورده اند مثل منابع الموده ، ج1،ص62 –   تذکره الخواص ، ص48 –   صداعق ابن حجر ، ص162

 

 

همانطور که قبلا هم گفتم من زمانی حرف شما را قبول می کنم که از منابع معتبر شیعه برایمان دلیل و مدرک بیاوری همانطور که من برای شما از منابع معتبر اهل سنت دلیل و منطق می آورم

مسلماً پیامبر (ص) با ذکر این حدیث می خواست نشان دهد که تنها راه شناختن من، شناخت علی بن ابیطالب است و مولا علی نیز تنها راه شناخت خود را ولایت خود قرار داده است.

 

----------------------------------------------------

 

مورد 2و 3 را با هم بیان می کنیم:

گفته اید که ابوبکر دانا ترین صحابه ی پیامبر بوده، و با ذکر یک سخن ازابوبکر که نمی دانم از کجا و از چه منبعی آورده اید سریعاً نتیجه گرفته اید که او داناترین صحابه ی پیامبر است!!

 

تمام علمای اهل سنت اعتراف کرده اند که؛

 هیچ یک از اصحاب رسول خدا، دارای آنقدر فضائل زیاد نیست جز علی بن ابیطالب»

 

 ( مستدرک حاکم ج 3 ص 107- مناقب خوارزمی ص 3 و 19 – تاریخ الخلفا سیوطی ص 168 – صواعق المحرقه ص 72 – تاریخ ابن عساکر ج 3 ص 63 شواهد التنزیل حسکانی حنفی ج 1 ص 19)

 (سایت شیعیان اهل سنت)

خوب، حال آیا ابوبکر دارای فضایل بی شمار است یا علی (ع) ؟ !

ایا ابوبکر داناترین صحابه است یا علی (ع) ؟

حال به این حدیث از پیامبر توجه کنید:

« اعلم امتی من بعدی علی بن ابی طالب»

یعنی عالم ترین فرد امت پس از من علی بن ابیطالب است»

منبع: ینابیع المؤده ، ج1، ص61، باب 14

با توجه به این حدیث آیا ابوبکر داناترین است یا علی (ع) ؟؟

خود قضاوت کنید!!...

دوستان آیا می دانید خطبه بی الف چیست؟؟!

این خطبه را می تواند در کتاب « فرزند قبله » ص 116 و ص 117 و ص118 ببینید  به دلیل طولانی بودن از نوشتن صرف نظر می کنم»

محمد بن یوسف گنجی شافعی در مناقب خوارزمی از معمر بن علی بن ابی عبدالله بغدادی به اسناد خود از هشام کلبی و پدرش ابی صالح روایت می کند که با جمعی از صحابه پیامبر (ص) نشسته بودیم، مذاکره در حروف شد سخن در این بود که حرف « الف» در اکثر کلمات داخل شده است  کلامی گفته نمی شود که از « الف» خالی باشد در حالی که سایر حروف چنین نفوذی را ندارند؟ در این حین فرزند قبله(ع) بر خواست خطبه ی بدون الف را ایراد کرد .

خطبه ی بدون الف در مجمع مسلمین حرکت فکری ایجاد کرد و یک نهضت ادبی به وجود آورد .

« خطبه بدون الف خطبه ای است که در آن حرف « الف» نیست و جالب این است که این خطبه را علی (ع) بدون هیچ فکری ناگهان ایراد فرمودند. بطور ناگهانی خطبه ای بدون الف را بیان کردند در فهم و عقل هیچ بشری نمی گنجد : از این گونه روایت ها زیاد است که ما در این به این چند مورد اشاره کردیم :

حالا آیا ابوبکر داناترین صحابه است یا علی (ع) ؟

البته نیازی به این همه سند و مدرک و روایت نیست . از روی همین حدیث پیامبر که فرمودند « اعلم من بعدی علی بن ابی طالب » می توان فهمید داناترین صحابه کیست ؟؟

 

اما در راستای همین مبحث برای این که نشان دهید علم علی (ع) ، یک علم معمولی است و داناترین صحابه نیست ، گفته اید که مولا جمله ی معروف سلونی ان تفقدونی یعنی بپرسید قبل از این که را نیابیدبه مردمی گفته که تازه ایمان آورده مولا از آنها خواسته تا مسائل شرعی و ... را از او بپسرند واقعاً خنده دار است حال خوب به دلایل من گوش کنید.

مسلماً مراد از سؤال کردن  پرسیدن مسائل ففهی و شرعی ساده و معمولی وپیش پا افتاده نیست ، چون این گونه مسائل را می توان از یک عالم یا فقیه معمولی پرسید و نباید بی جهت فقط خلیفه ی مسلمین را با این مسائل ساده و پیش پا افتاده گرفت!

 

خوب به جمله ی تا قبل از این که مرا نیابید توجه کنید .

 

یعنی اهمیت سؤالاتی که از حضرت می شود آنقدر زیاد  و حساس است که مولا می فرماید « از من سؤال کنید تا قبل از این که مرا نیابید » و گرنه لزومی ندارد که مولا بفرمایید « تا قبل از این که را نیابید » چون یک سؤال معمولی را یک فرد معمولی می تواند پاسخ دهد، بلکه منظور سؤالات پیچیده ای است که پاسخ سختی  داشته باشد و یا پرسیدنی است که کسی نتواند آن را پاسخ دهد چون مولا می داند که کسی یا کسانی از عهده جواب داده این سؤالات بر نمی اید ، به همین دلیل می فرماید « تا قبل از این که مرا نیابید»

 

چون شما مولا را قبول دارید و در وبلاکتان از ارادت به ایشان سخن گفته اید به ذکر چند نمونه ی خطبه از نهج البلاغه اکتفا کرده تا مبحث فوق برایتان واضح تر شود.

اگر صفحات نهج البلاغه را ورق بزنید می بینید که پر است از پیش گویی های امام در رابطه با حوادث آینده افراد .. با اندکی تأمل خیلی راحت می توان فهمید که هر کسی نمی تواند از این اخبار پنهان خبر داشته باشد و این خود نشانگر علم بی پایان و نامتناهی امام است و قبول این جمله ثابت می کند که امام (ع) داناترین فرد پس از صحابه ی پیامبر است ، همچنین درستی جمله بپرسید قبل از این که مرا نیابید  نیز به راحتی اثبات می شود خوب به سخنان مولا در زیر توجه کنید ( برگرفته از نهج البلاغه مرحوم دشتی )

 

 

 

                                      پیش گوییهای امام علی (ع)

 

 

در خطبه 189 نهج البلاغه مولا فرمایید : ای مردم پیش از آن که مرا نیابید آنچه می خواهید از من بپرسید که من راه های آسمان را بهتر از راه های زمین می شناسم .

 

حال دوست خوبم یک سؤال از شما دارم ، مراد از جمله ی دوم چیست!

« که من راه های اسمان را از بهتر از راه های زمین می شناسم »

 

جواب این سؤال خیلی واضح و روشن است . مولا می فرماید از من سؤال کنید آن هم سؤالاتی که در ذهن فکر بشر نمی گنجد و برای این که علم بی پایان خود را به مردم نشان دهد می فرماید « من راه های اسمان را از راه های زمین بهتر می شناسم»

در غیر این صورت اگر خواسته باشیم جمله ی فوق را رد کنیم باید بگوییم به احتمال زیاد حضرت علی (ع) خلبان بوده که راه های آسمان را بهتر می دانسته !!!!

 

حال به خطبه 116 نهج البلاغه توجه کنید .

مردم ! اگر شما همانند من از آنچه بر شما پنهان است با خبر بودید، از خانه ها کوچ می کردید ، در بیابان ها سرگردان می شدید و ...

 

در جریان جنگ جمل که در محلی به نام ذی قار رخ داد، ابن عباس می گوید:

15 روز در آنجا ماندیم و امام (ع) به ما خبر که از کوفه 6560 نفر به کمک ما می ایند . وقتی سپاه کوفه رسید آنها را شمارش کردم و دیدم درست است بی اختیار گفتم ((الله اکبر صدق الله و رسوله ))

منبع : شرح ابن ابی الحدید ، ج 2، ص 187، 

خوب دوست خوبم ، نظرت در رابطه با این روایت چیست؟!

حال به روایت زیر توجه کنید و منبع ( شرح ابن ابی الحدید ، ج 3، ص 169)

 

هر ثمه بن سلیم می گوید : در سفر شام همراه امام به سرزمین کربلا رسیدیم ، نماز به جماعت خوانده شد. پس از نماز امام علی(ع) ، مقدار از خاک کربلا را بویید و فرمود : آه ای زمین کربلا، مردانی از تو روز محشر می انید که بدون حسابرسی وارد بهشت می گردند » پس از جنگ صفین  این خبر غیبی امام را به همسرم جرداء با شگفتی  رساندم  گفت : امیر المؤمنین جزء حق سخن نمی گوید روزگار سپری شد تا لشکریان ابن زیاد به سوی کربلا می رفت، من هم با آنان به کربلا رسیدم که سخن امام به یادم آمد . فروراً خود را به امام حسین (ع) رسانده  و خبر غیی امام علی (ع) را به  امام گفتم فرمود: به یاری ما آمده ای یا جنگ با ما؟

گفتم : هیچ کدام، فرمود : پس دور شو، زیرا هر کس کشته شدن ما را بنگرد و یاری ندهد در جهنم خواهد بود

« شرح ابن ابی الحدید، ج3 ، ص ۱۶۹)

 

خوب : دوست خوبم نظرت در رابطه با پیش گویی بالا چیست . این اخبار را ابن ابی الحدید شارع بزرگ معتزلی آورده است .

حال به خطبه 14 نهج البلاغه توجه کنید .

مولا قبل از آغاز جنگ جمل در نکوهش شهر بصره و مردم آن دیار فرمود: سرزمین شما به آب نزدیک و از آسمان دور است عقل های شما سست و افکار شما  سفیهانه است و ...

 

حال به تفسیر جمله ی اول که با رنگ آبی مشخص شده توجه کنید : منجمان با رصد کردن دریافته اند که دورترین نقطه ی زمین از معدل النهار منقطه ابله (مرکز شهر بصره ) است(شرح ابن ابی الحدید، ج 1، ص 268)

 

خوب دوست من علم از این بیشتر ، در 1400 سال پیش نه دستگاه  رصد بوده و نه تلسکوپی و نه امکاناتی ، پس امام چگونه از این علوم آگاهی داشته؟!

 

در خطبه 13 امام پیش گویی عجیبی در باره ی شهر بصره کرده است .

فرموده : سوگند به خدا، سرزمین شما را آب غرق می کند ، گوید مسجد شما را می نکرم که چون سینه کشتی یا چونان شتر مرغی که بر سنیه خوابیده باشد بر روی آب مانده است .

تفسیر : در تاریخ آمده است که شهر بصره دوبار در آب غرق شد : یکی در زمان خلافت القادر بالله و خلیفه عباسی دیگری در زمان القائم بامرا... همانگونه که امام خبر داد تنها قسمت بالای مسجد جامع بصره چون سینه ی مرغی از روی آب پیدا بود!!! ( سبحان الله )

اما خطبه 175 صفحه 325 نهج البلاغه دشتی

سوگند به خدا !  اگر بخواهم می توانم هر کدام شما را از آغاز و پایان کارش واز تمام شئون زندگی اش آگاه سازم اما از ان می ترسم که با این گونه خبرها نسبت به رسول خدا (ص) کافر شوید . آگاه باشید! که من این اسرار گرانبها را به یاران رازدار و مورد اطمینان خود می سپارم.

سوگند به خدایی که محمد (ص) را به حق برانگیخت او را برگزید جزء به راستی سخن نمی گویم .

حال به خطبه 58 توجه کنید :

آگاه باشید ! پس از من مردی با گلوی گشاده و شکمی بزرگ  برشما مسلط خواهد شد که هر چه بیا بد می خورد و و تلاش می کند آنچه ندارد به دست آورد. او را بکشید!  ولی هرگز نمی توانید او را بکشید .

آگاه باشید به زودی معاویه شما را به بیزاری و بدگویی من وادار می کند ...

 

این هم یک پیش گویی دیگر . همه می دانید که معاویه ملعون، پس از شهادت حضرت دستور داد در خطبه ها به حضرت ، لعن فرستاده شود و این کار زشت برای بنی امیه عادت شد تا آن که عمر بن عبدالعزیز در دوران خلافت خود این عادت ناپسند را ریشه کن کرد .

 

دوست خوبم نهج البلاغه پر است از این شگفتی ها و پیش گویی ها، بنده یک تقاضا از شما دارم. یک بار نهج البلاغه را بخوانید، ضرر نمی کنید حداقل حضرت علی را به عنوان خلیفه ی چهارم خود که قبول دارید، پس سخنان خلیفه ی چهارم خود را بخوانید تا متوجه حرف من شوید.

 

ابن ابی الحدید دانشمند معتزلی (سنی مذهب ) در چند جابه مناسباتی نقل می کند که عمر بن خطاب بارها به علی (ع) گفته است: که یا علی من نسبت به شما در شگفتم زیرا در مورد هر مشکلی که از شما سؤال می شود، کلمه ی  نمی دانم بر زبان خود جاری نمی کنید بدون تأمل پاسخ سؤال کننده را می گویی ! حضرت به پنج انگشت خود را به عمر نشان داد و فرمود « عمر، اینها چند انگشت است؟ عمر فورا پاسخ داد: 5 انگشت : آنگاه حضرت فرمود « آگاه باش  که تمامی علوم  و پاسخ هر مشکل و سؤالی در نزد من به همین آسانی است. »

 

دوست خوبم ، این همه دلیل و مدرک !! از دانشمندان خود تون حال این سؤال را از شما دارم که :

ابوبکر داناترین صحابه است یا علی (ع)؟!

دوستان قسمت اول پاسخ به شبهات را در همین جا به اتمام می رسانم و در پایان نظر شما را به یک حدیث زیبا از پیغمبر اکرم (ص) جلب می کنم :

 

در کتاب « مشارق الانوار» از ابن عباس ، بزرگترین نقل کننده و راوی احادیث نبوی نقل شده که :

عذاب نمی کند خداوند این خلق را مگر به سبب گناه علمائی که کتمان می کنند حق را در فضیلت علی و عترت او. آگاه باش که راه نمی رود بر روی زمین بعد از پیغمبران و مرسلین افصل از شیعه و محبین  علی .آن کسانی که ظاهر می کنند امر او را  و انشتار می دهند فضائل او را ، انها کسانی هستند که فرا گرفته آنها را رحمت خدا و طلب آمرزش می کنند از برای آنها ملائکه پس وای و تمام وای بر کسانی است که بپوشانند فضائل او را و پنهان دارند امر او را ، پس چه چیز نگهداشته آنها را در این آتش .

 

السلام علیکم و رحمه الله و برکاته

نظرات 9 + ارسال نظر
عبدالله میرخانی دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:57 ق.ظ http://67.228.229.69/ebook/view_book.php?rowID=973

آیه اله برقعی مرجع مهم شیعی که سنی شد شرح حال اونو بخونی خیلی خوبه

عبدالله میرخانی دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:59 ق.ظ http://67.228.229.69/ebook/view_book.php?rowID=407

درسی از ولایت از آیه اله العظمی برقعی
در ضمن تحقیق کن ایشون که بودند اونوقت می فهمی که حقیقت چیه

عبدالله میرخانی دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:00 ق.ظ http://67.228.229.69/ebook/view_book.php?rowID=874

استاد حیدرعلی قلمداران که سنی شد

عبدالله میرخانی دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:01 ق.ظ http://67.228.229.69/ebook/view_book.php?rowID=322

زندگی نامه یک محقق روحانی منصف وبدون تعصب که سنی شد

[ بدون نام ] دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:03 ق.ظ http://67.228.229.69/ebook/view_book.php?rowID=273

اینو که یکی از آیه الله های شما نوشته بخونی بد نیست

عبدالله میرخانی دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:04 ق.ظ http://67.228.229.69/ebook/view_book.php?rowID=323

رضا زنگنه محقق دیگری که سنی شد

این رضا زنگنه اهل کجا بود

عبدالله میرخانی دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:05 ق.ظ http://67.228.229.69/ebook/view_book.php?rowID=324

دکتر علی مظفریان هم سنی شد

عبدالله میرخانی دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:08 ق.ظ http://67.228.229.69/ebook/view_book.php?rowID=840

این هم کتابی که از منابع معتبر شما جوابتان را داده است

عبد العلی سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 02:59 ب.ظ

اقای میر خانی برو کتاب حقیقت جاودان قیمتش 2000 است بگبر و بخوان
موضوع کتاب : ÷ردازشی از رازهای اشکار از امیر المومنان علی (ع)
رسیدن به حقایق خفته در نظر بیگاتکان
مناظره ی تاریخی در دفاع از مذهب حقه ی جعفری
اثر مقاتا بن عطیه
محقق حکمت حکیمی

بعدا شما کتاب های معتبر خدتونو هم قبول ندارید اگه این حدیث ها را با منبع خونده بودین حتماً شیعه می شدین بگو کدام یک از این حدیثها دروغ بود و در کتاب شما نبود از کتب معتبر شیعه برام دلیل بیار که با منبع موثق نه عایشه و کعب الحبار و یزید از ابن عیاس از سلمان از ام سلمه از شیخ صدوق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد