روزگاری شهر ما ویران نبود
دین فروشی اینقدر ارزان نبود
صحبت از موسیقی عرفان نبود
هیچ صوتی بهتر از قران نبود
زه که در ســـــال سیــــاه دوهزار
کار فرهنـــگی شده پخــــــش نوار
آخر ای پرده نشــــــین فاطـــــــمه
تو برس بر داد دین فاطـــــــــــمه
بی تو منکر ها همه معروف شد
کینه ها در سینه ها معطوف شد
در به روی فتــنه جویان باز شد
دشمـــــنی با دین تو آغـــاز شد
گرچه شاهین شعر کفر سرداده است
عاشقت تا پای جان آماده است
شیر سگ یا شیر مادر خورده است؟
آبروی شیعه را او برده است
کرده توهین بر امام شیعیان
کرده خون قلب همه پیر و جوان
مرتد اعلام گشته شاهین لعین
کشتنش واجب شده بر مسلمین
گشته با سلمان رشدی همتراز
حکم اعدامش شده در اهتزاز
میرویم در زادگاهش انزلی
میسازیم آنجا برایش مقتلی
بشنو ای شاهین که بیچاره شدی
مرده مانندی و آواره شدی
جان مولا و قسم بر آن نقی
ریختن خونت حلال است ای شقی
میکشم حروم زاده ی وهابی رو