ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
Posted: 01 Nov 2012 12:03 PM PDT
عمر می گوید : من مردی را در روز احد مشاهده کردم که به سوی ما می آمد در حالی که من وابوبکر با یکدیگر سخن می گفتیم که رسول خدا (ص) کشته شده است ، آن مرد گفت : ای ابوبکر و ای عمر ! چرا شما را در اینجا می بینم که نسشته اید ؟ اگر رسول خدا(ص) کشته شده ، خدا که زنده است و نمی میرد ..
( حیاة محمد (ص) ، حسنین هیکل ، ص ۲۶۵ )( چون دشمن برای تضعیف روحیه مسلمانان شایعه کرد پیامبر کشته شده جناب ابوبکر و عمر و… از جنگ کنار کشیدند !!! چقدر این دو دلسوز اسلام بودند ! شجاعت و ایثار و شهامت را تماشا کن به به به !!! )
عمر در روز جمعه هنگام خطبه خواندن، سوره آل عمران را مىخواند تا رسید به این آیه: «آنان که روز برخورد دو لشکر به شما پشت کرده و گریختند » سپس گفت: روز اُحُد پس از آن که شکست خوردیم، من فرار کردم و از کوه بالا مىرفتم به طورى که احساس کردم که همانند بزکوهى پرش و خیزش دارم و به شدت تشنه شده بودم، شنیدم مردى مىگفت: محمد کشته شد، گفتم: هر کس بگوید محمد کشته شد، او را مىکشم، به کوه پناه آورده و همه بالاى کوه جمع شدیم، در این هنگام بود که این آیه نازل شد
الطبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ج ۴، ص ۱۴۴، ناشر: دار الفکر، بیروت – ۱۴۰۵هـ؛
الأندلسی، أبو محمد عبد الحق بن غالب بن عطیة، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، ج ۱، ص ۵۲۹، تحقیق: عبد السلام عبد الشافی محمد، ناشر: دار الکتب العلمیة – لبنان، الطبعة: الاولى، ۱۴۱۳هـ- ۱۹۹۳م؛
السیوطی، الحافظ جلال الدین، جامع الاحادیث (الجامع الصغیر وزوائده والجامع الکبیر)، ج ۱۴، ص ۵۲۹