ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
احمد بن یحیی البغدادی ، معروف به بلاذری ، در کتاب ” الانساب الاشراف ” ج ۱ ص ۵۸۶ یا ج۲ ص ۷۷۰ ( چاپ دارالفکر ) می گوید :
” المدائنی عن مسلمه بن محارب عن سلیمان التیمی و عن ابن عون : ان ابابکر ارسل الی علی علیه السلام یرید البیعه فلم یبایع .فجاء عمر و معه فتیله . فتلقته فاطمه ( سلام الله علیها ) علی الباب .فقالت فاطمه : باین الخطاب ! اتراک محرقا علی بابی ؟ فقال : نعم . و ذلک اقوی فیما جاء به ابوک . ”
ابابکر ، علی بن ابیطالب را برای بیعت طلبید ولی ایشان قبول نکردند .پس عمر آمد و همراه وی شعله آتش بود . بر در خانه ، فاطمه زهرا ( س) را ملاقات کرد .فاطمه ( س) فرمودند : ای پسر خطاب ! آمده ای که خانه ام را بر من بسوزانی ؟؟؟ عمر گفت : آری . و این امر جدی تر است از آنچه پدرت برای آن آمد “توهین و جسارت به ساحت مقدس اهل بیت پیامبر ( ع) تا چقدر باید باشد ؟؟؟؟و چقدر جسارت و گستاخی می خواهد که در مقابل دخت نبی خدا ( ص) بایستند و بر قصد آتش زدن خانه وی ، صحه گذارند و حتی نبی خدا را با القاب وی نام نبرند و بگویند : پدرت !!!!!